آنگاه ايوب برخاسته، از شدت غم لباس خود را پاره كرد. سپس موی سر خود را تراشيد و در حضور خدا به خاک افتاده، گفت: «از شكم مادر برهنه به دنيا آمدم و برهنه هم از اين دنيا خواهم رفت. خداوند داد و خداوند گرفت. نام خداوند متبارک باد.»
خوشا به حال كسی كه بر خداوند توكل دارد و تمام اميد و اعتمادش بر اوست! او مانند درختی خواهد بود كه در كنار رودخانه است و ريشههايش از هر طرف به آب میرسد درختی كه نه از گرما میترسد و نه از خشكسالی! برگش شاداب میماند و از ميوه آوردن باز نمیايستد!