وقتی مسيح بر روی صليب مصلوب شد، در حقيقت من نيز با او مصلوب شدم. پس ديگر من نيستم كه زندگی میكنم، بلكه مسيح است كه در من زندگی میكند! و اين زندگی واقعی كه اينک در اين بدن دارم، نتيجهٔ ايمان من به فرزند خداست كه مرا محبت نمود و خود را برای من فدا ساخت.
خداوند چنين پاسخ میدهد: «آيا يک مادر جگر گوشهٔ خود را فراموش میكند؟ يا بر پسر خود رحم نمیكند؟ حتی اگر مادری طفلش را فراموش كند، من شما را فراموش نخواهم كرد! ای اورشليم، من نام تو را بر كف دستم نوشتهام و ديوارهايت هميشه در نظر من است.»