سپس به همه فرمود: «هر كه میخواهد مرا پيروی كند، بايد از خواستهها و آسايش خود چشم بپوشد و هر روز، زحمات و سختیها را همچون صليب بر دوش بكشد و به دنبال من بيايد.»
من مهمترين حقايق انجيل را همانطور كه ديگران به من رساندند، به شما اعلام كردم، يعنی اين حقايق را كه مسيح طبق نوشتههای كتاب آسمانی، جان خود را در راه آمرزش گناهان ما فدا كرد و مرد، در قبر گذاشته شد و روز سوم زنده گرديد و از قبر بيرون آمد، همانطور كه انبیا پيشگويی كرده بودند.
بلكه با عشق و علاقه، همواره در پی راستی خواهيم رفت. راست خواهيم گفت، راست عمل خواهيم كرد و راست خواهيم زيست تا به اين ترتيب، به تدریج در هر امری مانند مسيح شويم كه سر كليسا میباشد.
اما به همه شما كه سخنان مرا میشنويد، میگويم كه دشمنان خود را دوست بداريد و به كسانی كه از شما نفرت دارند، خوبی كنيد. برای آنانی كه به شما ناسزا میگويند، دعای خير كنيد. برای افرادی كه به شما آزار میرسانند، بركت خدا را بطلبيد.
هنگامی كه دشمنان خدا بوديم، او بوسيلهٔ مرگ فرزندش ما را با خود آشتی داد؛ پس اكنون كه دوستان خدا شدهايم و عيسی مسيح هم در قلب ما زندگی میكند، چه بركات عالی و پرشكوهی به ما عطا خواهد كرد.
در واقع، اگر انسان با زبان خود نزد ديگران اقرار كند كه عيسی مسيح خداوند اوست و در قلب خود نيز ايمان داشته باشد كه خدا او را پس از مرگ زنده كرد، نجات خواهد يافت.
اين قوانينی كه امروز به شما میدهم بايد دائم در فكرتان باشد. آنها را به فرزندان خود بياموزيد و هميشه دربارهٔ آنها صحبت كنيد خواه در خانه باشيد خواه در بيرون، خواه هنگام خواب باشد خواه اول صبح.
فرزند خدا، منعكس كننده جلال خدا و مظهر دقيق وجود اوست. او با كلام نيرومند خود تمام عالم هستی را اداره میكند. او به اين جهان آمد تا جانش را فدا كند و ما را پاک ساخته، گذشتهٔ گناهآلود ما را محو نمايد؛ پس از آن، در بالاترين مكان افتخار، يعنی به دست راست خدای متعال نشست.
بنابراين، قادر است همهٔ آنانی را كه بوسيلهٔ او به حضور خدا میآيند، به طور كامل نجات بخشد؛ و چون هميشه زنده است، پيوسته در حضور خدا برای ما وساطت میكند و اين حقيقت را يادآور میگردد كه تاوان گناهان ما را به بهای خون خود پرداخته است.
خدا برای نجات شما بهايی پرداخت، تا شما را از قيد روش پوچ و باطل زندگی كه از اجداد خود به ارث برده بوديد، آزاد سازد؛ بهايی كه خدا برای آزادی از اين اسارت پرداخت، طلا و نقره نبود، بلكه خون گرانبهای مسيح بود كه همچون برهای بیگناه و بیعيب قربانی شد.
عيسی به او فرمود: «اين نشان میدهد كه امروز نجات به اهل اين خانه روی آورده است. اين مرد، يكی از فرزندان ابراهيم است كه گمراه شده بود. من آمدهام تا چنين اشخاص را بيابم و نجات بخشم!»
اين خداست كه ما را نجات داد و برای خدمت خود برگزيد، نه به دلیل لياقت ما، بلكه به سبب اينكه پيش از آفرينش جهان اراده فرموده بود لطف و محبت خود را بوسيلهٔ عيسی مسيح به ما نشان دهد.
تمام بدهیهای خود را بپردازيد تا به كسی مديون نباشيد. فقط خود را مديون بدانيد كه مردم را محبت كنيد. هرگز از محبت نمودن باز نايستيد زيرا با محبت كردن به ديگران، در واقع از احكام الهی اطاعت كردهايد و خواست خدا را بجا آوردهايد.
وقتی مسيح بر روی صليب مصلوب شد، در حقيقت من نيز با او مصلوب شدم. پس ديگر من نيستم كه زندگی میكنم، بلكه مسيح است كه در من زندگی میكند! و اين زندگی واقعی كه اينک در اين بدن دارم، نتيجهٔ ايمان من به فرزند خداست كه مرا محبت نمود و خود را برای من فدا ساخت.
و برای پيروزی در اين مسابقهٔ روحانی، به عيسی چشم بدوزيم كه چنين ايمانی را در قلب ما ايجاد كرده و آن را كامل خواهد ساخت. زيرا او خود نيز در همين مسير، صليب، و خفت و خواری آن را تحمل كرد، چون میدانست در پی آن، خوشی و شادی عظيمی نصيبش خواهد شد. به همين جهت، اكنون در جايگاه افتخار، يعنی در دست راست تخت خدا نشسته است.
من به خوبی میدانم كه برای آنانی كه به سوی هلاكت میروند، چقدر احمقانه به نظر میرسد وقتی میشنوند كه عيسی مسيح بر روی صليب جان خود را فدا كرد تا انسان را نجات بخشد. اما برای ما كه در راه نجات پيش میرويم، اين پيغام نشانهٔ قدرت خداست.
زيرا همه گناه كردهاند و هيچكس به آن كمال مطلوب و پرجلالی كه خدا انتظار دارد، نرسيده است. اما اكنون اگر به عيسی مسيح ايمان آوريم، خدا ما را كاملاً «بیگناه» به حساب میآورد، چون عيسی مسيح به لطف خود به طور رايگان گناهان ما را برداشته است.
با همين قدرت عظيم بود كه تمام بركات غنی و عالی را كه وعده داده بود، به ما بخشيد. يكی از اين وعدهها اين بود كه ما را از شهوت و فساد محيط اطرافمان رهايی دهد و از طبيعت و صفات الهی خود بهرهای به ما عطا فرمايد.
به پرندگان نگاه كنيد. غصه ندارند كه چه بخورند. نه میكارند، نه درو میكنند، و نه در انبارها ذخيره میكنند، ولی پدر آسمانی شما خوراک آنها را فراهم میسازد. آيا شما برای خدا خيلی بيشتر از اين پرندگان ارزش نداريد؟