آیات کتاب مقدس در مورد نگرانی
- برای هيچ چيز غصه نخوريد؛ در عوض برای همه چيز دعا كنيد و هر چه لازم داريد به خداوند بگوييد و فراموش نكنيد كه برای جواب دعاها، از او تشكر نماييد. اگر چنين كنيد، از آرامش خدا بهرهمند خواهيد شد، آرامشی كه فكر انسان قادر به درک آن نيست. اين آرامش الهی به فكر و دل شما كه به عيسی مسيح ايمان آوردهايد، راحتی و آسايش خواهد بخشيد.
- نترس، چون من با تو هستم؛ نگران نشو، زيرا من خدای تو هستم. من تو را تقويت خواهم كرد و ياری خواهم داد و تو را حمايت كرده، نجات خواهم بخشيد.
- بگذاريد خداوند بار تمام غصهها و نگرانيهای شما را به دوش گيرد، زيرا او در تمام اوقات به فكر شما میباشد.
- پس نصيحت من اين است كه برای خوراک و پوشاک غصه نخوريد. برای همين زندگی و بدنی كه داريد شاد باشيد. آيا ارزش زندگی و بدن، بيشتر از خوراک و پوشاک نيست؟
- پس غصهٔ فردا را نخوريد، چون خدا در فكر فردای شما نيز میباشد. مشكلات هر روز برای همان روز كافی است؛ لازم نيست مشكلات روز بعد را نيز به آن بيفزاييد.
- هنگامی كه فكرم ناراحت و دلم بیقرار است، ای خداوند، تو مرا دلداری میدهی و به من آسودگی خاطر میبخشی.
- خاطرتان آسوده باشد. شما كه به خدا ايمان داريد، به من نيز ايمان داشته باشيد.
- من هديهای نزد شما میگذارم و میروم. اين هديه، آرامش فكر و دل است. آرامشی كه من به شما میدهم، مانند آرامشهای دنيا بیدوام و زودگذر نيست. پس آسودهخاطر باشيد! نترسيد!
- غم و غصه انسان را گرانبار میكند، اما سخن دلگرم كننده او را سبكبار و شاد میسازد.
- انسان هر چه بيشتر حكمت میآموزد محزونتر میشود و هر چه بيشتر دانش میاندوزد، غمگينتر میگردد.
- خداوندا، تمام آرزوهايم را میدانی؛ آه و نالهٔ من از تو پوشيده نيست.
- هرگز برای خوراک و پوشاک غصه نخوريد، زيرا زندگی بسيار با ارزشتر از خوراک و پوشاک است!
- روزهای جوانی زود میگذرد، پس نگذار جوانيت با غم و سختی سپری شود.
- اما خدا قادر است هر نعمتی را بيش از نيازتان به شما عطا فرمايد، تا نه فقط احتياجات خودتان برآورده شود، بلكه از مازاد آن بتوانيد برای خدمات نيكوكارانه و كمک به ديگران استفاده كنيد.
- اما وقتی شما را میگيرند و به دادگاه میبرند، هيچ نگران اين نباشيد كه برای دفاع از خود چه بگوييد. هر چه خدا به شما میگويد همان را بگوييد، زيرا در آن موقع روحالقدس سخن خواهد گفت، نه شما.
- زمينی كه از خارها پوشيده شده بود، حالت كسی را نشان میدهد كه پيغام را میشنود ولی نگرانيهای زندگی و عشق به پول، كلام خدا را در او خفه میكنند، و او نمیتواند خدمت مؤثری برای خدا انجام دهد.
- از تخت، صدايی بلند شنيدم كه میگفت: «خوب نگاه كن! خانهٔ خدا از اين پس در ميان انسانها خواهد بود. از اين پس خدا با ايشان زندگی خواهد كرد و ايشان خلقهای خدا خواهند شد. بله، خود خدا با ايشان خواهد بود. خدا تمام اشكها را از چشمان آنها پاک خواهد ساخت. ديگر نه مرگی خواهد بود و نه غمی، نه نالهای و نه دردی، زيرا تمام اينها متعلق به دنيای پيشين بود كه از بين رفت.»
- آنگاه ايوب برخاسته، از شدت غم لباس خود را پاره كرد. سپس موی سر خود را تراشيد و در حضور خدا به خاک افتاده، گفت: «از شكم مادر برهنه به دنيا آمدم و برهنه هم از اين دنيا خواهم رفت. خداوند داد و خداوند گرفت. نام خداوند متبارک باد.»
- كلاغها را ملاحظه كنيد! نه میكارند، نه درو میكنند و نه انبار دارند تا خوراک را ذخيره كنند، زيرا روزی آنها را خدا میرساند. اما شما در نظر خدا بسيار عزيزتر از پرندگان هستيد!
- اما من میدانم كه رهانندهام زنده است و سرانجام بر زمين خواهد ايستاد.
- گاه خدا اجازه میدهد كه انسان دچار غم و اندوه گردد. چنين غمی سبب میشود كه انسان از گناه دست بكشد و در جستجوی زندگی جاويد برآيد. هيچ پشيمانی نيز در آن وجود ندارد. اما غم اين دنيا، غمی نيست كه باعث توبه از گناه شود، و از هلاكت ابدی جلوگيری كند.