آیات کتاب مقدس در مورد مرگ
- عيسی فرمود: «آن كسی كه مردگان را زنده میكند و به ايشان زندگی میبخشد، من هستم. هر كه به من ايمان داشته باشد، اگر حتی مانند ديگران بميرد، بار ديگر زنده خواهد شد. و چون به من ايمان دارد، زندگی جاويد يافته، هرگز هلاک نخواهد شد. مارتا! آيا به اين گفتهء من ايمان داری؟»
- چه در زندگی و چه در مرگ، ما از خداوند پيروی میكنيم و متعلق به او هستيم.
- زيرا صدای فرمان الهی و آوای تكان دهندهٔ رئيس فرشتگان و نوای شيپور خدا شنيده خواهد شد و ناگاه خود خداوند از آسمان به زمين خواهد آمد. آنگاه پيش از همه، مسيحيانی كه مردهاند زنده خواهند شد تا خداوند را ملاقات كنند. سپس، ما كه هنوز زندهايم و روی زمين باقی هستيم، همراه ايشان در ابرها ربوده خواهيم شد تا همگی، خداوند را در هوا ملاقات كنيم و تا ابد با او باشيم.
- چون برای من، «زندگی» فرصتی است برای خدمت به مسيح، و «مرگ» به معنی رفتن به نزد او میباشد.
- حتی اگر از درهٔ تاريک مرگ نيز عبور كنم، نخواهم ترسيد، زيرا تو، ای شبان من، با من هستی! عصا و چوبدستی تو به من قوت قلب میبخشد.
- اگر به خاطر مسيح زحمت ببينيم و در راه او كشته شويم، در آسمان زندگی را با او از سر خواهيم گرفت. اين واقعيت مرا تقويت و تسلی میبخشد.
- محبت مرا در دل خود مهر كن و مرا چون حلقهٔ طلا بر بازويت ببند تا هميشه با تو باشم. محبت مانند مرگ قدرتمند است و شعلهاش همچون شعلههای پرقدرت آتش با بیرحمی میسوزاند و نابود میكند.
- همهٔ ما میميريم، زيرا از نسل گناهكار آدم هستيم، چون هر جا گناه باشد، مرگ نيز وجود دارد. اما همهٔ كسانی كه از آن مسيح میباشند، پس از مرگبار ديگر زنده خواهند شد.
- زيرا من يقين میدانم كه هيچ چيز نمیتواند محبت مسيح را از ما باز دارد. نه مرگ، نه زندگی، نه فرشتگان و نه قدرتهای جهنم، هيچيک قدرت چنين كاری را ندارند. حوادث امروز و نگرانيهای فردا نيز قادر نيستند خللی در اين محبت وارد كنند. در اوج آسمان و در عمق اقيانوسها، هيچ موجودی نمیتواند ما را از محبت خدا كه در مرگ فداكارانهٔ خداوند ما عيسی مسيح آشكار شده، محروم سازد.
- من از مرگ شما شاد نمیشوم. پس توبه كنيد و زنده بمانيد!
- از تخت، صدايی بلند شنيدم كه میگفت: «خوب نگاه كن! خانهٔ خدا از اين پس در ميان انسانها خواهد بود. از اين پس خدا با ايشان زندگی خواهد كرد و ايشان خلقهای خدا خواهند شد. بله، خود خدا با ايشان خواهد بود. خدا تمام اشكها را از چشمان آنها پاک خواهد ساخت. ديگر نه مرگی خواهد بود و نه غمی، نه نالهای و نه دردی، زيرا تمام اينها متعلق به دنيای پيشين بود كه از بين رفت.»
- گاه میخواهم زنده بمانم و گاه آرزو میكنم كه اين زندگی را ترک گويم و به نزد مسيح بشتابم، كه اين برای من خيلی بهتر است. اما در حقيقت اگر زنده بمانم، میتوانم كمک بيشتری به شما بكنم.
- زيرا میدانيم وقتی اين «خيمه» كه اكنون در آن زندگی میكنيم فرو ريزد، يعنی وقتی بميريم و اين بدنهای خاكی را ترک گوييم، در آسمان خانهها يعنی بدنهايی جاودانی خواهيم داشت كه به دست خدا برای ما ساخته شده است، نه به دست انسان.
- همانطور كه به علّت گناه «آدم»، مرگ به اين دنيا آمد، در اثر كار نجاتبخش مسيح نيز زندگی پس از مرگ نصيب ما شد.
- اما روحش به دنيای مردگان رفت. در آنجا، در همان حالی كه عذاب میكشيد، به بالا نگاه كرد و از دور ابراهيم را ديد كه ايلعازر در كنارش ايستاده است. پس فرياد زد: ای پدرم ابراهيم، بر من رحم كن و ايلعازر را به اينجا بفرست تا فقط انگشتش را در آب فرو ببرد و زبانم را خنک سازد، چون در ميان اين شعلهها عذاب میكشم!
- زيرا هر كه بخواهد جان خود را برای خود حفظ كند، آن را از دست خواهد داد؛ اما كسی كه جانش را به خاطر من فدا كند، آن را دوباره به دست خواهد آورد.
- از حضور تو به كجا میتوانم بگريزم؟ اگر به آسمان صعود كنم، تو در آنجا هستی؛ اگر به اعماق زمين فرو روم، تو در آنجا هستی.
- نترسيد از كسانی كه میتوانند فقط بدن شما را بكشند ولی نمیتوانند به روحتان صدمهای بزنند. از خدا بترسيد كه قادر است هم بدن و هم روح شما را در جهنم هلاک كند.
- سپس عيسی با صدايی بلند گفت: «ای پدر، روح خود را به دستهای تو میسپارم.» اين را گفت و جان سپرد.
- خوشبخت و مقدسند آنانی كه در اين قيامت اول سهمی دارند. اينان از مرگ دوم هيچ هراسی ندارند، بلكه كاهنان خدا و مسيح بوده، با او هزار سال سلطنت خواهند كرد.
- حتی اگر ما انسانهايی خوب و پرهيزگار میبوديم، كمتر كسی ممكن بود حاضر شود جانش را در راه ما فدا كند، هر چند ممكن است كسی پيدا شود كه بخواهد در راه يک انسان خوب و نجيب جانش را فدا كند. اما ببينيد خدا چقدر ما را دوست داشت كه با وجود اينكه گناهكار بوديم، مسيح را فرستاد تا در راه ما فدا شود.
- پايان عمر من فرا رسيده است و همهٔ شما شاهد هستيد كه هر چه خداوند، خدايتان به شما وعده فرموده بود، يک به يک انجام شده است.
- شما فرزندان پدر واقعیتان شيطان میباشيد و دوست داريد اعمال بد او را انجام دهيد. شيطان از همان اول قاتل بود و از حقيقت نفرت داشت. در وجود او ذرهای حقيقت پيدا نمیشود، چون ذاتاً دروغگو و پدر تمام دروغگوهاست.
- خداوند میفرمايد: «آيا فكر میكنيد كه من از مردن شخص خطاكار، شاد میشوم؟ هرگز! شادی من در اينست كه او از راههای بد خويش بازگردد و زنده بماند.»