خداوند چنين پاسخ میدهد: «آيا يک مادر جگر گوشهٔ خود را فراموش میكند؟ يا بر پسر خود رحم نمیكند؟ حتی اگر مادری طفلش را فراموش كند، من شما را فراموش نخواهم كرد! ای اورشليم، من نام تو را بر كف دستم نوشتهام و ديوارهايت هميشه در نظر من است.»
كلام خدا زنده و بانفوذ است و برّندهتر از هر شمشير تيزی است كه مفصل را از استخوان جدا میكند، زيرا افكار پنهانی و نيتهای مخفی دل ما را میشكافد تا ما را آنچنانكه هستيم، به خودمان نشان دهد.