آیات کتاب مقدس در مورد سبت
- روز سبت را به ياد داشته باش و آن را مقدس بدار. در هفته شش روز كار كن، ولی در روز هفتم كه ”سبت خداوند“ است هيچ كار نكن، نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنيزت، نه مهمانانت و نه چارپايانت. چون خداوند در شش روز، آسمان و زمين و دريا و هر چه را كه در آنهاست آفريد و روز هفتم دست از كار كشيد. پس او روز سبت را مبارک خواند و آن را روز استراحت تعيين نمود.
- چون خداوند، خدای شما، من هستم؛ پس فقط از قوانين من پيروی كنيد و احكام مرا بجا آوريد؛ و حرمت روزهای سبت را نگاه داريد، زيرا روز سبت، نشان عهد بين ماست تا به یادتان آورد كه من خداوند، خدای شما هستم.
- روز سَبَت را به ياد داشته باش و آن را مقدس بدار. من كه خداوند، خدای تو هستم اين را به تو امر میكنم. در هفته شش روز كار كن، ولی در روز هفتم كه ”سبت خداوند“ است هيچ كاری نكن نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنيزت، نه مهمانانت و نه حتی چارپايانت. غلام و كنيزت بايد مثل خودت استراحت كنند.
- خداوند میفرمايد: «اگر روز مقدس سبت را نگاه داريد و در آن روز كار نكنيد و به خوشگذرانی نپردازيد، بلكه آن را محترم و مقدس بداريد و در آن روز مرا عبادت كنيد، و در پی هوی و هوس خود نرويد و سخنان بيهوده نگوييد، آنگاه شادی من نصيب شما خواهد شد. من شما را در تمام جهان سربلند خواهم كرد و بركاتی را كه به جدتان يعقوب وعده دادهام نصيب شما خواهم ساخت. من كه خداوند هستم اين را میگويم.»
- خدا روز هفتم را بركت داده، آن را مقدس اعلام فرمود، زيرا روزی بود كه خدا پس از پايان كار آفرينش، آرام گرفت.
- يک روز شنبه، كه روز مقدس يهود است، عيسی و شاگردانش از ميان كشتزارها میگذشتند. در همان حال كه میرفتند، شاگردان خوشههای گندم را میچيدند و دانههايش را میخوردند. برخی از روحانيون يهود به عيسی گفتند: «پيروانت نبايد اين كار را بكنند، چون برخلاف دستورات مذهبی ماست. امروز شنبه و روز استراحت است و نبايد دست به هيچ كاری زد.»
اما عيسی پاسخ داد: «مگر در تورات نخواندهايد كه داوود و يارانش وقتی گرسنه بودند، چه كردند؟ زمانی كه ابياتار، كاهن اعظم بود، ايشان وارد خانهٔ خدا شدند و نان مقدس را خوردند، در حالی که فقط كاهنان اجازه داشتند آن نان را بخورند. آيا آن كار برخلاف دستورات مذهبی نبود؟» سپس افزود: «روز شنبه برای استراحت انسان بوجود آمد، نه انسان برای روز شنبه. من صاحب اختيار روز شنبه هستم و اختيار دارم بگويم مردم در روزهای شنبه چه بايد بكنند و چه نبايد بكنند.» - و ارزش انسان چقدر بيشتر از گوسفندان است. پس در روز شنبه، انجام كار نيک رواست!
- بعضی نيز تصور میكنند كه مسيحيان بايد روزهای مقدس يهوديان را به عنوان روزهای مخصوص عبادت خدا نگه دارند اما بعضی ديگر چنين كاری را بيهوده میدانند و معتقدند كه همهٔ روزها به طور يكسان از آن خدا هستند. در مورد اين گونه مسايل، هر کس بايد برای خودش تصميم بگيرد.
- پس اجازه ندهيد كسی از شما ايراد بگيرد و بگويد كه چرا اين را میخوريد و يا آن را مینوشيد؛ يا چرا فلان عيد مذهبی يا ماه جديد را جشن نمیگيريد؛ و يا چرا در روز مقدس شنبه كار میكنيد. تمام اينها احكامی موقتی بودند كه با آمدن مسيح از اعتبار افتادند. آنها فقط سايهای از آن «واقعيت» بودند كه قرار بود بيايد، و آن واقعيت، خود مسيح است.
- از اين امر پی میبريم كه فرصتی برای استراحت و آرامش كامل، در محلی انتظار قوم خدا يعنی ما را میكشد؛ و مسيح قبلاً وارد اين محل شده است. او اكنون در آنجاست و استراحت میكند، همانگونه كه خدا بعد از آفرينش استراحت نمود.
- در روز سبت نيز كه هفتمين روز هفته میباشد، قوم بايد برای عبادت من جمع شوند. در هر جا كه ساكن باشند بايد در اين روز دست از كار كشيده، استراحت كنند.
- قانون روز سبت مرا اطاعت كنيد و عبادتگاه مرا محترم بداريد، زيرا من خداوند هستم.
- پس بياييد تا ما نيز نهايت تلاش و كوشش خود را بكنيم تا وارد آن محل و مكان آرامش خدا گرديم، و مواظب باشيم مبادا مانند بنیاسرائيل، در اثر نافرمانی از ورود به آنجا محروم شويم.
- يک روز شنبه، عيسی در عبادتگاه كلام خدا را تعليم میداد. در آنجا زنی حضور داشت كه مدت هجده سال، روحی پليد او را عليل ساخته بود به طوری که پشتش خميده شده، به هيچ وجه نمیتوانست راست بايستد.
وقتی عيسی او را ديد، به او فرمود: «ای زن، تو از اين مرض شفا يافتهای!» در همان حال كه اين را میگفت، دستهای خود را بر او گذاشت. بلافاصله آن زن شفا يافت و راست ايستاد و شروع به ستايش خداوند نمود!
اما سرپرست عبادتگاه غضبناک شد، چون عيسی آن زن را روز شنبه شفا داده بود. پس با خشم به حضار گفت: «در هفته شش روز بايد كار كرد. در اين شش روز بياييد و شفا بگيريد، اما نه در روز شنبه.»
اما عيسای خداوند در جواب او فرمود: «ای رياكار! مگر تو خود روز شنبه كار نمیكنی؟ مگر روز شنبه، گاو يا الاغت را از آخور باز نمیكنی تا برای آب دادن بيرون ببری؟ پس حال چرا از من ايراد میگيری كه در روز شنبه، اين زن را رهايی دادم، زنی كه همچون ما از نسل ابراهيم است، و هجده سال در چنگ شيطان اسير بود؟»
با شنيدن اين سخن، دشمنان او همه شرمگين شدند، اما مردم از معجزات او غرق شادی گشتند. - به ياد آور كه در سرزمين مصر غلام بودی و من كه خداوند، خدای تو هستم با قدرت و قوت عظيم خود تو را از آنجا بيرون آوردم. به اين دليل است كه به تو امر میكنم سبت را نگه داری.