- اما كسی كه ادعای مسيحيت میكند و از نظر مالی در وضعيت خوبی به سر میبرد، اگر همنوع خود را در احتياج ببيند و به او كمک نكند، چگونه ممكن است محبت خدا در قلب او حكمفرما باشد؟
- نمیتوانی به دو ارباب خدمت كنی. بايد فقط يكی از آنها را دوست داشته باشی و فقط به يكی وفادار بمانی. همچنين نمیتوانی هم بندهٔ خدا باشی و هم بندهٔ پول.
- به خود میگويم: «من فقط خداوند را دارم، پس به او اميد خواهم بست.»
- دلشكستهايم، اما در عين حال از شادی خداوند لبريزيم. فقيريم، ولی بسياری را با گنجهای روحانی، ثروتمند میسازيم. صاحب چيزی نيستيم، اما همه چيز داريم.
- هر چه ثروت بيشتر شود، مخارج نيز بيشتر میشود؛ پس آدم ثروتمند كه با چشمانش خرج شدن ثروتش را میبيند، چه سودی از ثروتش میبرد؟
- همچنين متوجه شدم كه به سبب حسادت است كه مردم تلاش میكنند موفقيت كسب كنند. اين نيز مانند دويدن به دنبال باد، بيهوده است.
- جواب داد: «اگر دو پيراهن داريد، يكی را بدهيد به كسی كه ندارد. اگر خوراک اضافی نيز داريد، اينچنين كنيد.»
- ثروت شخص پولدار صرف حفاظت جان او میشود، اما جان آدم فقير را خطری تهديد نمیكند.
- ولی پس از اينكه خورديد و سير شديد، مغرور شده، مرا فراموش كرديد.
- چشم طمع به مال و ناموس ديگران نداشته باش. به فكر تصاحب غلام و كنيز، گاو و الاغ، و اموال همسايهات نباش.