اين دردهای ما بود كه او به جان گرفته بود، اين رنجهای ما بود كه او بر خود حمل میكرد؛ اما ما گمان كرديم اين درد و رنج مجازاتی است كه خدا بر او فرستاده است.
من به خوبی میدانم كه برای آنانی كه به سوی هلاكت میروند، چقدر احمقانه به نظر میرسد وقتی میشنوند كه عيسی مسيح بر روی صليب جان خود را فدا كرد تا انسان را نجات بخشد. اما برای ما كه در راه نجات پيش میرويم، اين پيغام نشانهٔ قدرت خداست.
و برای پيروزی در اين مسابقهٔ روحانی، به عيسی چشم بدوزيم كه چنين ايمانی را در قلب ما ايجاد كرده و آن را كامل خواهد ساخت. زيرا او خود نيز در همين مسير، صليب، و خفت و خواری آن را تحمل كرد، چون میدانست در پی آن، خوشی و شادی عظيمی نصيبش خواهد شد. به همين جهت، اكنون در جايگاه افتخار، يعنی در دست راست تخت خدا نشسته است.
او با اينكه ماهيت خدايی داشت، اما نخواست از اختيار و حق خدايی خود استفاده كند؛ بلكه قدرت و جلال خود را كنار گذاشت و به شكل يک بنده درآمد، و شبيه انسانها شد؛ و حتی بيش از اين نيز خود را فروتن ساخت، تا جايی كه حاضر شد مانند يک تبهكار، بر روی صليب اعدام شود.
وقتی مسيح بر روی صليب مصلوب شد، در حقيقت من نيز با او مصلوب شدم. پس ديگر من نيستم كه زندگی میكنم، بلكه مسيح است كه در من زندگی میكند! و اين زندگی واقعی كه اينک در اين بدن دارم، نتيجهٔ ايمان من به فرزند خداست كه مرا محبت نمود و خود را برای من فدا ساخت.
فرشته به زنان گفت: «نترسيد! میدانم به دنبال عيسای مصلوب میگرديد؛ او اينجا نيست! همانطور كه خودش گفته بود، زنده شده است. جلو بياييد و جايی كه جسد او را گذاشته بودند، به چشم خود ببينيد.»
و به آنها گفت كه در اورشليم چه سرنوشتی در انتظار اوست؛ او فرمود: «مرا كه مسيحم خواهند گرفت و نزد رئيس كاهنان و علمای مذهبی خواهند برد و به مرگ محكوم خواهند كرد. آنان نيز مرا به رومیها تحويل خواهند داد. ايشان مرا مسخره كرده، شلاق خواهند زد و به صليب خواهند كشيد. اما من روز سوم زنده خواهم شد.»
بنابراين، ما جزئی از وجود مسيح شدهايم. به عبارت ديگر، هنگامی كه مسيح بر روی صليب مرد، در واقع ما نيز با او مرديم؛ و اكنون كه او پس از مرگ زنده شده است، ما نيز در زندگی تازهٔ او شريک هستيم و مانند او پس از مرگ زنده خواهيم شد. آن خواستههای پيشين و ناپاک ما با مسيح بر روی صليب ميخكوب شد. آن قسمت از وجود ما كه خواهان گناه بود، در هم شكسته شد، به طوری كه بدن ما كه قبلاً اسير گناه بود، اكنون ديگر در چنگال گناه نيست و از اسارت و بردگی گناه آزاد است.
سپس به همه فرمود: «هر كه میخواهد مرا پيروی كند، بايد از خواستهها و آسايش خود چشم بپوشد و هر روز، زحمات و سختیها را همچون صليب بر دوش بكشد و به دنبال من بيايد.»
ولی فرشته به ايشان گفت: «نترسيد. مگر به دنبال عيسای ناصری نمیگرديد كه روی صليب كشته شد؟ او اينجا نيست. عيسی دوباره زنده شده است! نگاه كنيد، اين هم جايی كه جسدش را گذاشته بودند!»
بنگريد! او سوار بر ابرها میآيد. هر چشمی او را خواهد ديد؛ حتی آنانی كه به پهلوی او نيزه زدند، او را خواهند ديد؛ و تمام قومهای جهان از شدت وحشت و اندوه خواهند گريست. بلی، آمين! بگذار چنين باشد.
اما خدا نكند كه من به اين گونه مسايل افتخار كنم. تنها افتخار من، همانا صليب خداوند ما عيسی مسيح است. بلی، به سبب همين صليب، تمام دلبستگیهايی كه در اين دنيا داشتم، مصلوب شد و از بين رفت و من نيز نسبت به گرايشهای دنيا مصلوب شدم و مردم.
آنگاه شاگردان و مردم را صدا زد و فرمود: «اگر كسی از شما بخواهد پيرو من باشد، بايد از آرزوها و آسايش خود چشم بپوشد و صليب خود را بر دوش گيرد و مرا دنبال كند.»