كه خدا واحد است، و ميان خدا و مردم، انسانی وجود دارد به نام عيسی مسيح كه جان خود را فدای تمام بشريت كرد تا با اين كار، خدا و انسان را با يكديگر آشتی دهد.
به اين ترتيب، مسيح با اين پيمان جديد آمد تا تمام كسانی كه از جانب خدا دعوت شدهاند، بتوانند به سوی او آمده، بركات ابدی موعود را بيابند؛ زيرا مسيح در راه گناهان ايشان فدا شد تا ايشان را از مجازات گناهانی كه در چارچوب شريعت قديم مرتكب شدهاند، آزاد سازد.
زيرا من يقين میدانم كه هيچ چيز نمیتواند محبت مسيح را از ما باز دارد. نه مرگ، نه زندگی، نه فرشتگان و نه قدرتهای جهنم، هيچيک قدرت چنين كاری را ندارند. حوادث امروز و نگرانيهای فردا نيز قادر نيستند خللی در اين محبت وارد كنند. در اوج آسمان و در عمق اقيانوسها، هيچ موجودی نمیتواند ما را از محبت خدا كه در مرگ فداكارانهٔ خداوند ما عيسی مسيح آشكار شده، محروم سازد.
اما مسيح، اين كاهن آسمانی، خدمتی بس مهمتر از اين كاهنان به عهده دارد، زيرا پيمان جديدی كه از سوی خدا برای ما آورد، برتر از آن پيمان قديمی است و دارای وعدههايی به مراتب عالیتر میباشد.
وقتی او بيايد دنيا را متوجهٔ اين سه نكته خواهد كرد: نخست آنكه مردم همه گناهكار و محكومند، چون به من ايمان ندارند. دوم آنكه پدر خوب و مهربان من خدا، حاضر است مردم را ببخشد، چون من به نزد او میروم و ديگر مرا نخواهيد ديد و برای ايشان شفاعت میكنم. سوم آنكه نجات برای همه مهيا شده، نجات از غضب و كيفر خدا، چون فرمانروای اين دنيا يعنی شيطان محكوم شده است.