اكنون من، نبوكدنصر، فرمانروای آسمانها را كه تمام اعمالش درست و بر حق است حمد و سپاس میگويم و نام او را به بزرگی ياد میكنم. او قادر است آنانی را كه متكبرند، پست و خوار سازد.
وقتی كسی وسوسه شده، به سوی گناهی كشيده میشود، فكر نكند كه خدا او را وسوسه میكند، زيرا خدا از گناه و بدی به دور است و كسی را نيز به انجام آن، وسوسه و ترغيب نمیكند.
اين خداست كه ما را از نو آفريده و اين زندگی جديد را از فيض وجود عيسی مسيح به ما داده است؛ و از زمانهای دور دست، نقشهٔ خدا اين بوده كه ما اين زندگی جديد را صرف خدمت به ديگران نماييم.
همسر او سارا نيز به خدا ايمان داشت و به دلیل همين ايمان، قدرت يافت تا باردار شود، گرچه بسيار سالخورده بود؛ زيرا او پی برده بود كه خدا قادر است به وعدهای كه به او داده، وفا كند.
به اين وسيله، يعنی بوسيلهٔ ايمان ما، روح خدا ما را در مشكلات زندگی و در دعاهايمان ياری میدهد، زيرا ما حتی نمیدانيم چگونه و برای چه بايد دعا كنيم. اما روح خدا با چنان احساس عميقی از جانب ما دعا میكند كه با كلمات قابل توصيف نيست.
اكنون من همه چيز را رها كردهام، چون دريافتهام كه فقط از اين راه میتوانم مسيح را واقعاً بشناسم و به آن قدرتی كه او را پس از مرگ زنده كرد، دست يابم؛ من میخواهم درک كنم كه رنج كشيدن و مردن با او يعنی چه.
زيرا ما انسانها، به طور طبيعی دوست داريم اميال نفسانی خود را بجا آوريم، اميالی كه مخالف اراده و خواست روح خداست. برعكس، هرگاه میخواهيم از اوامر روح خدا پيروی كنيم و خواست او را بجا بياوريم، اميال طبيعی ما به مخالفت با آنها میپردازد. اين دو نيرو، مدام در ما در حال كشمكش هستند و میكوشند بر ارادهٔ ما مسلط شوند. در نتيجه، هر کاری بخواهيم انجام دهيم، از تأثير اين نيروها خالی نيست.
ولی زندگی وقتی برايم ارزش دارد كه آن را در راه خدمتی كه عيسای خداوند به من سپرده است صرف كنم و آن را به كمال رسانم، يعنی پيغام خوش انجيل را به ديگران برسانم و بگويم كه خدا مهربان است و همه را دوست دارد.
همچنين، برای شما دعا میكنم و از خدا كه پدر پرجلال خداوندمان عيسی مسيح است، درخواست میكنم كه به شما حكمت عطا نمايد تا به طور روشن و كامل درک كنيد كه عيسی كيست و چه فداكاريهايی در حق شما انجام داده است.