- فرشته به او گفت: «ای مريم، نترس! زيرا خدا بر تو نظر لطف انداخته است! تو بزودی باردار شده، پسری به دنیا خواهی آورد و نامش را عيسی خواهی نهاد.»
- خداوند میفرمايد: «من هستم كه به شما تسلی میدهم و شما را شاد میسازم؛ پس چرا از انسان فانی میترسيد انسانی كه مانند گياه، خشک شده، از بين میرود؟»
- حتی اگر لشکری بر ضد من برخيزد، ترسی به دل راه نخواهم داد! اگر عليه من جنگ بر پا كنند، به خدا توكل خواهم كرد و نخواهم ترسيد!
- خداوندا، نيكويی تو در حق مطيعانت چه عظيم است! تو به موقع، در حضور مردم، رحمت خود را به آنها نشان خواهی داد.
- نترسيد از كسانی كه میتوانند فقط بدن شما را بكشند ولی نمیتوانند به روحتان صدمهای بزنند. از خدا بترسيد كه قادر است هم بدن و هم روح شما را در جهنم هلاک كند.
- مگر پنج گنجشک به قيمتی ارزان خريد و فروش نمیشوند؟ با وجود اين، خدا حتی يكی از آنها را فراموش نمیكند! او حتی حساب موهای سر شما را نيز دارد! پس هرگز نترسيد! چون در نظر خدا، شما بسيار عزيزتر از گنجشكان هستيد.
- اما فرشته به ايشان اطمينان خاطر داد و گفت: «نترسيد! من حامل مژدهای برای شما هستم، مژدهای مسرتبخش برای همهٔ مردم!»
- ثروت شخص پولدار صرف حفاظت جان او میشود، اما جان آدم فقير را خطری تهديد نمیكند.
- رسمها و راههای آنها چقدر پوچ و احمقانه است؛ درختی از جنگل میبرند و نجار با ابزارش از آن بتی میسازد، سپس با طلا و نقره زينتش میدهند و با ميخ و چكش آن را در محل استقرارش محكم میكنند تا نيفتد. درست مانند مترسكی در جاليز است كه نه حرف میزند و نه راه میرود، بلكه كسی بايد آن را بردارد و جابهجا نمايد، پس شما از چنين بتی نترسيد! چون نه میتواند صدمهای بزند و نه كمكی بكند.