اگر كسی بيمار باشد، بايد از كشيشان كليسا بخواهد كه بيايند و برايش دعا كنند و بر پيشانیاش روغن بمالند و از خداوند برای او طلب شفا نمايند. اگر دعای ايشان با ايمان همراه باشد، بيمار شفا خواهد يافت؛ زيرا خداوند او را شفا خواهد بخشيد، و اگر بيماری او در اثر گناه بوده باشد، گناه او نيز آمرزيده خواهد شد.
اما برای شما كه ترس مرا در دل داريد، آفتاب عدالت با پرتو شفابخش خود طلوع خواهد كرد، و شما شاد و سبكبال مثل گوسالههايی كه به چراگاه میروند، جست و خيز خواهيد نمود.
اگر قوم من كه به اسم من خوانده میشوند فروتن شده، دعا كنند و مرا بطلبند و از راههای بد خويش بازگشت نمايند، آنگاه ايشان را از آسمان اجابت نموده، گناهانشان را میبخشم و سلامتی را به سرزمين آنها باز میگردانم.
نزد حزقيا رهبر قوم من برگرد و به او بگو كه خداوند، خدای جدت داوود دعای تو را شنيده و اشكهايت را ديده است. او تو را شفا خواهد داد. سه روز ديگر از بستر بيماری برخواهی خاست و به خانهٔ خداوند خواهی رفت.
اگر دستورات و احكام مرا كه خداوند، خدای شما هستم اطاعت كنيد و آنچه را كه در نظر من پسنديده است بجا آوريد، از تمام مرضهايی كه مصريان را بدان دچار ساختم در امان خواهيد ماند، زيرا من، خداوند، شفا دهندهٔ شما هستم.
يک روز شنبه، عيسی در عبادتگاه كلام خدا را تعليم میداد. در آنجا زنی حضور داشت كه مدت هجده سال، روحی پليد او را عليل ساخته بود به طوری که پشتش خميده شده، به هيچ وجه نمیتوانست راست بايستد. وقتی عيسی او را ديد، به او فرمود: «ای زن، تو از اين مرض شفا يافتهای!» در همان حال كه اين را میگفت، دستهای خود را بر او گذاشت. بلافاصله آن زن شفا يافت و راست ايستاد و شروع به ستايش خداوند نمود! اما سرپرست عبادتگاه غضبناک شد، چون عيسی آن زن را روز شنبه شفا داده بود. پس با خشم به حضار گفت: «در هفته شش روز بايد كار كرد. در اين شش روز بياييد و شفا بگيريد، اما نه در روز شنبه.» اما عيسای خداوند در جواب او فرمود: «ای رياكار! مگر تو خود روز شنبه كار نمیكنی؟ مگر روز شنبه، گاو يا الاغت را از آخور باز نمیكنی تا برای آب دادن بيرون ببری؟ پس حال چرا از من ايراد میگيری كه در روز شنبه، اين زن را رهايی دادم، زنی كه همچون ما از نسل ابراهيم است، و هجده سال در چنگ شيطان اسير بود؟» با شنيدن اين سخن، دشمنان او همه شرمگين شدند، اما مردم از معجزات او غرق شادی گشتند.
روح خداوند بر من است! خداوند مرا برگزيده تا مژدهٔ رحمت او را به بينوايان برسانم. او مرا فرستاده است تا رنجديدگان را تسلی بخشم و رهايی را به اسيران و بينايی را به نابينايان اعلام نمايم و مظلومان را آزاد سازم.