و برای پيروزی در اين مسابقهٔ روحانی، به عيسی چشم بدوزيم كه چنين ايمانی را در قلب ما ايجاد كرده و آن را كامل خواهد ساخت. زيرا او خود نيز در همين مسير، صليب، و خفت و خواری آن را تحمل كرد، چون میدانست در پی آن، خوشی و شادی عظيمی نصيبش خواهد شد. به همين جهت، اكنون در جايگاه افتخار، يعنی در دست راست تخت خدا نشسته است.
من به ايشان زندگی جاويد میبخشم تا هرگز هلاک نشوند. هيچكس نيز نمیتواند ايشان را از دست من بگيرد. چون پدرم ايشان را به من داده است و او از همه قويتر است؛ هيچ انسانی نمیتواند ايشان را از پدرم بگيرد. من و پدرم خدا يک هستيم.
خدا با فرستادن فرزند يگانهٔ خود به اين جهان گناهآلود، محبت خود را به ما نشان داد؛ بلی، خدا او را فرستاد تا جان خود را در راه ما فدا كند و ما را به زندگی ابدی برساند.
در واقع، اگر انسان با زبان خود نزد ديگران اقرار كند كه عيسی مسيح خداوند اوست و در قلب خود نيز ايمان داشته باشد كه خدا او را پس از مرگ زنده كرد، نجات خواهد يافت.
كه خدا واحد است، و ميان خدا و مردم، انسانی وجود دارد به نام عيسی مسيح كه جان خود را فدای تمام بشريت كرد تا با اين كار، خدا و انسان را با يكديگر آشتی دهد.
نسبت به ديگران، پر از محبت باشيد. در اين زمينه مسيح الگوی شما باشد، كه آنقدر ما را دوست داشت كه خود را مانند برهٔ قربانی، به خدا تقديم كرد تا گناهانمان را پاک سازد. خدا نيز از اين قربانی خشنود شد، زيرا محبت مسيح نسبت به ما، در نظر خدا همچون عطر خوشبو بود.
بلكه با خاطری آسوده، خود را به خداوندتان مسيح بسپاريد؛ و اگر كسی علت اين اعتماد و ايمان را جويا شد، حاضر باشيد تا با كمال ادب و احترام به او توضيح دهيد.
اين خداست كه ما را از نو آفريده و اين زندگی جديد را از فيض وجود عيسی مسيح به ما داده است؛ و از زمانهای دور دست، نقشهٔ خدا اين بوده كه ما اين زندگی جديد را صرف خدمت به ديگران نماييم.
اين دردهای ما بود كه او به جان گرفته بود، اين رنجهای ما بود كه او بر خود حمل میكرد؛ اما ما گمان كرديم اين درد و رنج مجازاتی است كه خدا بر او فرستاده است.
بگذاريد آرامشی كه مسيح عطا میكند، همواره بر دلهای شما مسلط باشد، چون همهٔ ما بايد مانند اعضای يک بدن، در هماهنگی و صفا زندگی كنيم. در ضمن، هميشه شكرگزار باشيد.