- بگذاريد آرامشی كه مسيح عطا میكند، همواره بر دلهای شما مسلط باشد، چون همهٔ ما بايد مانند اعضای يک بدن، در هماهنگی و صفا زندگی كنيم. در ضمن، هميشه شكرگزار باشيد.
- بدانيد كه هر کس فرستادهء مرا قبول كند، مرا پذيرفته است و آنكه مرا قبول كند فرستندهء من يعنی خدای پدر را پذيرفته است.
- او با اينكه ماهيت خدايی داشت، اما نخواست از اختيار و حق خدايی خود استفاده كند؛ بلكه قدرت و جلال خود را كنار گذاشت و به شكل يک بنده درآمد، و شبيه انسانها شد؛ و حتی بيش از اين نيز خود را فروتن ساخت، تا جايی كه حاضر شد مانند يک تبهكار، بر روی صليب اعدام شود.
- عيسی به او فرمود: «اين نشان میدهد كه امروز نجات به اهل اين خانه روی آورده است. اين مرد، يكی از فرزندان ابراهيم است كه گمراه شده بود. من آمدهام تا چنين اشخاص را بيابم و نجات بخشم!»
- درست همانطور كه بدن انسان اعضای مختلف دارد، بدن مسيح يعنی كليسا نيز اعضای گوناگون دارد؛ هر يک از ما عضوی از بدن او هستيم و برای تكميل آن لازم میباشيم و مسئوليت و وظيفهای مشخص در آن داريم. اما در كل، همه متعلق به يكديگريم و به هم نياز داريم.
- او بايد روزبهروز بزرگتر شود و من كوچكتر.
- كسی كه از آنِ مسيح میگردد، تبديل به شخص جديدی میشود. او ديگر آن انسان قبلی نيست؛ او زندگی كاملاً تازهای را آغاز كرده است.
- خدا فرزند خود را فرستاده است نه برای اينكه مردم را محكوم كند بلكه بهوسیلهٔ او نجاتشان دهد.
- بلكه با عشق و علاقه، همواره در پی راستی خواهيم رفت. راست خواهيم گفت، راست عمل خواهيم كرد و راست خواهيم زيست تا به اين ترتيب، به تدریج در هر امری مانند مسيح شويم كه سر كليسا میباشد.
- بلی، من در هستم. كسانی كه از اين در وارد میشوند، نجات پيدا میكنند و در داخل و بيرون میگردند و چراگاه سبز و خرم میيابند.
- اگر مرا دوست داريد، آنچه میگويم اطاعت كنيد.
- زيرا فرزندی برای ما به دنیا آمده! پسری به ما بخشيده شده! او بر ما سلطنت خواهد كرد. نام او «عجيب»، «مشير»، «خدای قدير»، «پدر جاودانی» و «سرور سلامتی» خواهد بود.
- برادران، توجه كنيد! در اين عيسی برای گناهان شما اميد آمرزش هست. هر که به او ايمان آورد، از قيد تمام گناهانش آزاد خواهد شد و خدا او را خوب و شايسته به حساب خواهد آورد؛ و اين كاری است كه شريعت يهود هرگز نمیتواند برای ما انجام دهد.
- سپس پرسيد: «شما مرا كه میدانيد؟»
شمعون پطرس جواب داد: «مسيح، فرزند خدای زنده!» - اما خدا كه لطف و رحمتش بيش از حد تصور ماست، ما را آنقدر دوست داشت كه به ما عمر دوباره داد؛ زيرا ما به سبب گناهانمان، روحاً مرده بوديم و میبايست تا به ابد دور از خدا به سر ببريم. اما وقتی خدا مسيح را پس از مرگ زنده كرد، به ما نيز عمر دوباره داد. پس ما صرفاً در اثر لطف و فيض خدا نجات پيدا كردهايم.
- عيسی فرمود: «خدا از شما میخواهد كه به من كه فرستادهٔ او هستم، ايمان آوريد.»
- پس روشن است كه هر کس مسيح را دارد، به اين حيات نيز دسترسی دارد؛ اما هر كه مسيح را ندارد، از اين حيات بیبهره خواهد ماند.
- و زندگی جاويد از اين راه به دست میآيد كه تو را كه خدای واقعی و بینظير هستی و عيسی مسيح را كه به اين جهان فرستادهای، بشناسند.
- سپس به ايشان گفت: «حال بايد به سراسر دنيا برويد و پيغام انجيل را به مردم برسانيد.»
- چون برای من، «زندگی» فرصتی است برای خدمت به مسيح، و «مرگ» به معنی رفتن به نزد او میباشد.
- عيسی به او فرمود: «بعد از اينكه مرا ديدی، ايمان آوردی. ولی خوشا به حال كسانی كه نديده به من ايمان میآورند.»
- چون مردم دنيا از شما نفرت خواهند داشت. اما بدانيد كه پيش از اينكه از شما نفرت كنند، از من نفرت داشتهاند.
- به همين جهت، خدا او را بینهايت سرافراز كرد و نامی به او بخشيد كه از هر نام ديگری والاتر است، تا به نام «عيسی»، هر آنچه در آسمان و بر زمين و زير زمين است، به زانو درآيد.
- در مسيح طبيعت و ذات الهی، به طور كامل، در يک بدن انسانی ظاهر شده است. بنابراين، وقتی مسيح را داريد، همه چيز داريد و وجود شما از حضور خدا لبريز است. مسيح در واقع حاكم بر تمامی رياستها و قدرتهاست.
- «كلمهٔ خدا» انسان شد و بر روی اين زمين و در بين ما زندگی كرد. او لبريز از محبت و بخشش و راستی بود. ما بزرگی و شكوه او را به چشم خود ديديم، بزرگی و شكوه فرزند بینظير پدر آسمانی ما، خدا.