- اما سر منزل اصلی ما آسمان است، كه نجات دهندهٔ ما، عيسی مسيح خداوند نيز در آنجاست؛ و ما چشم به راه او هستيم تا از آنجا بازگردد.
- پس ملاحظه میكنيد كه در آن هنگام كه ما درمانده و ذليل بوديم، درست در زمان مناسب، مسيح آمد و در راه ما گناهكاران جان خود را فدا كرد!
- كسی كه اين چيزها را گفته است، میفرمايد: «بله، من بزودی میآيم!»
«آمين! ای عيسای خداوند، بيا!» - نزد پدر من خدا، مکان بسيار است. من میروم تا آن مکان را برای شما آماده كنم. وقتی همه چيز آماده شد، باز خواهم گشت و شما را خواهم برد، تا جايی كه من هستم شما نيز باشيد.
- روز آخر كه مهمترين روز عيد بود، عيسی با صدای بلند به مردم فرمود: «هر كه تشنه است، نزد من بيايد و بنوشد.»
- اين نوشته را نيز بالای سر او بر صليب نصب كردند: «اين است عيسی، پادشاه يهود.»
- عيسی مسيح میفرمايد: «چشم به راه باشيد، من به زودی میآيم و برای هر كس مطابق اعمالش پاداشی با خود خواهم آورد.»
- اما خدا بر من رحم كرد، تا به اين ترتيب عيسی مسيح بتواند مرا به عنوان نمونهای برای ديگران به کار ببرد و نشان دهد كه حتی نسبت به بدترين گناهكاران صبور است، تا ديگران نيز دريابند كه میتوانند زندگی جاويد داشته باشند.
- اطمينان دارم خدا كه اين عمل نيكو را در شما آغاز نمود، شما را ياری خواهد داد تا در فيض او رشد كنيد تا به هنگام بازگشت عيسی مسيح، كار او در شما تكميل شده باشد.
- من به هر كه پيروز شود، اجازه خواهم داد كه بر تخت سلطنتیام، در كنار من بنشيند، همانطور كه من نيز پيروز شدم و در كنار پدرم بر تخت او نشستم.
- شما میتوانيد به نام من، هر چيزی از خدا درخواست كنيد، و من آن را به شما خواهم داد. چون من كه فرزند خدا هستم هر چه برای شما انجام دهم، باعث بزرگی و جلال خدا خواهد شد.
- هرگز! مگر نمیدانيد كه وقتی به مسيح ايمان آورديم و غسل تعميد گرفتيم، جزئی از وجود پاک او شديم و با مرگ او، طبيعت گناهآلود ما نيز مرد؟ پس، حال، كه قدرت گناه در ما نابود شده است، چگونه میتوانيم باز به زندگی گناهآلود سابق خود ادامه دهيم؟
- و بكوشم تا به خط پايان مسابقه برسم و جايزه را به چنگ آورم، كه برای آن، خدا ما را به سوی آسمان فرا میخواند؛ و همهٔ اينها در اثر فداكاری است كه مسيح برای ما انجام داده است.
- پس اگر بيايند و به شما بگويند كه مسيح در بيابان دوباره ظهور كرده، به سخنشان اهميت ندهيد؛ و اگر بگويند نزد ما مخفی شده، باور نكنيد. چون آمدن من يعنی مسيح، مانند برق آسمان خواهد بود كه در يک لحظه از شرق تا غرب را روشن میسازد.
- من تو را به ايشان شناساندم و باز هم خواهم شناسانيد تا آن محبت بیپايانی كه تو نسبت به من داری در ايشان بوجود آيد و من نيز در ايشان باشم.
- اما او هر بار خواهش مرا رد كرد و فرمود: «من با تو هستم و همين تو را كافی است، زيرا قدرت من در ضعف تو بهتر نمايان میشود!» پس حال با شادی به ضعفهای خود میبالم. شادم از اينكه زندگیام قدرت مسيح را نمايان میسازد، و نه توانايیها و استعدادهای خودم را.
- يقين بدانيد كه هر قدر برای مسيح بيشتر زحمت ببينيم، از او تسلی و دلگرمی بيشتری خواهيم يافت.
- اين را گفتم تا شما نيز از شادی من لبريز شويد؛ بلی، تا مالامال از خوشی گرديد.
- من از آن كسان نيستم كه مرگ مسيح را رويدادی بیمعنی تلقی میكنند. زيرا اگر نجات از راه اجرای شريعت و دستورهای مذهبی حاصل میشد، ديگر ضرورتی نداشت كه مسيح جانش را برای ما فدا كند.
- پس، اكنون كه مسيح شما را آزاد كرده است، بكوشيد آزاد بمانيد و بار ديگر اسير قيد و بند شريعت نشويد.
- و دولت و جلال اين راز از آن شما غيريهوديان نيز میباشد. راز خدا اينست: «مسيح در وجود شما، تنها اميد پرشكوه شماست!»
- خوشا به حال شما، وقتی كه مردم به خاطر من، از شما متنفر شوند و شما را در جمع خود راه ندهند و به شما ناسزا گويند و تهمت زنند!
- گمان مبريد كه آمدهام صلح و آرامش را بر زمين برقرار سازم. نه، من آمدهام تا شمشير را برقرار نمايم.
- عيسی فرمود: «به من دست نزن، چون هنوز نزد پدرم بالا نرفتهام. ولی برو و برادرانم را پيدا كن و به ايشان بگو كه من نزد پدر خود و پدر شما و خدای خود و خدای شما بالا میروم.»
- پس عيسی نشست و آنها را دور خود جمع كرد و گفت: «هر كه میخواهد از همه بزرگتر باشد، بايد كوچكتر از همه و خدمتگزار همه باشد.»