زيرا فرزندی برای ما به دنیا آمده! پسری به ما بخشيده شده! او بر ما سلطنت خواهد كرد. نام او «عجيب»، «مشير»، «خدای قدير»، «پدر جاودانی» و «سرور سلامتی» خواهد بود.
و اين همان پيغامی است كه خداوند قرنها قبل به زبان نبی خود «اشعيا» فرموده بود: «بنگريد! دختری باكره آبستن خواهد شد و پسری به دنیا خواهد آورد، و او را عمانوئيل خواهند ناميد.» (عمانوئيل به زبان عبری به معنی «خدا با ما» است.)
هنگامی كه در بيتلحم بودند، وقت وضع حمل مريم فرا رسيد، و نخستين فرزند خود را كه پسر بود، به دنیا آورد و او را در قنداقی پيچيد و در آخوری خوابانيد، زيرا در مسافرخانهٔ آنجا برای ايشان جا نبود.
از این رو، يوسف نيز از شهر ناصره در استان جليل، به زادگاه داوود پادشاه يعنی بيتلحم در استان يهوديه رفت زيرا او از نسل داوود پادشاه بود. مريم نيز كه در عقد يوسف بود و آخرين روزهای بارداری خود را میگذراند، همراه او رفت تا ثبت نام كند.
او غرق در اين گونه افكار بود كه بخواب رفت. در خواب فرشتهای را ديد كه به او گفت: «يوسف، پسر داوود، از ازدواج با مريم نگران نباش. كودكی كه در رَحِم اوست، از روحالقدس است.»
عيسی در زمان سلطنت «هيروديس»، در شهر «بيتلحم» يهوديه به دنیا آمد. در آن هنگام چند مجوسِ ستارهشناس از مشرق زمين به اورشليم آمده، پرسيدند: «كجاست آن كودكی كه بايد پادشاه يهود گردد؟ ما ستارهٔ او را در سرزمينهای دور دست شرق ديدهايم و آمدهايم تا او را بپرستيم.»
خداوند میفرمايد: «ای بيتلحم افراته، هر چند كه در يهودا روستای كوچكی بيش نيستی با وجود اين از تو كسی برای من ظهور خواهد كرد كه از ازل بوده است و او قوم من اسرائيل را رهبری خواهد نمود.»