حال، ببينيم ايمان چيست. ايمان يعنی اطمينان داشتن به اينكه آنچه اميد داريم، واقع خواهد شد؛ ايمان يعنی يقين داشتن به آنچه اعتقاد داريم، هر چند قادر به ديدنش نمیباشيم.
پس مراقب اعمال و رفتارتان باشيد، زيرا در روزهای دشواری زندگی میكنيم. به همين جهت، جهالت و نادانی را از خود دور كرده، عاقل و خردانديش باشيد، و از هر فرصتی سود بجوييد تا اعمال نيک بجا آوريد.
اما به همه شما كه سخنان مرا میشنويد، میگويم كه دشمنان خود را دوست بداريد و به كسانی كه از شما نفرت دارند، خوبی كنيد. برای آنانی كه به شما ناسزا میگويند، دعای خير كنيد. برای افرادی كه به شما آزار میرسانند، بركت خدا را بطلبيد.
اين خداست كه ما را نجات داد و برای خدمت خود برگزيد، نه به دلیل لياقت ما، بلكه به سبب اينكه پيش از آفرينش جهان اراده فرموده بود لطف و محبت خود را بوسيلهٔ عيسی مسيح به ما نشان دهد.
خوشا به حال كسی كه بر خداوند توكل دارد و تمام اميد و اعتمادش بر اوست! او مانند درختی خواهد بود كه در كنار رودخانه است و ريشههايش از هر طرف به آب میرسد درختی كه نه از گرما میترسد و نه از خشكسالی! برگش شاداب میماند و از ميوه آوردن باز نمیايستد!
و اگر روح خدايی كه عيسی مسيح را پس از مرگ زنده كرد، در وجود شما باشد، همان خدا بدنهای فانی شما را نيز پس از مرگ بوسيلهٔ همين روح كه در وجود شماست، زنده خواهد كرد.
پسرم، وقتی خداوند تو را تأديب و تنبيه میكند، از او آزرده خاطر نشو، زيرا تنبيه كردن او دليل محبت اوست. همانطور كه هر پدری پسر محبوب خود را تنبيه میكند تا او را اصلاح نمايد، خداوند نيز تو را تأديب و تنبيه میكند.
اكنون ديگر شما نسبت به خدا غريب و بيگانه نيستيد، بلكه همراه با مقدسين، اهل وطن الهی میباشيد و با ساير ايمانداران عضو خانوادهٔ خدا هستيد. شما به ساختمانی تعلق داريد كه زيربنای آن را رسولان و انبیا تشكيل میدهند و عيسی مسيح هم سنگ زاويهٔ آن است.