با وجود اين، خداوند چنين میفرمايد: «بر سر جادهها بايستيد و بپرسيد راه درست، يعنی راهی كه خداشناسان در ايام قديم میپيمودند، كدام است؛ شما نيز همان راه را دنبال نماييد تا در وجودتان آرامش بيابيد. ولی شما جواب میدهيد: ”نه، ما اين راه را پيروی نخواهيم كرد!“»
از اين امر پی میبريم كه فرصتی برای استراحت و آرامش كامل، در محلی انتظار قوم خدا يعنی ما را میكشد؛ و مسيح قبلاً وارد اين محل شده است. او اكنون در آنجاست و استراحت میكند، همانگونه كه خدا بعد از آفرينش استراحت نمود.
يوغ مرا به دوش بكشيد و بگذاريد من شما را تعليم دهم، چون من مهربان و فروتن هستم، و به جانهای شما راحتی خواهم بخشيد. زيرا باری كه من بر دوش شما میگذارم، سبک است.
پس بياييد تا ما نيز نهايت تلاش و كوشش خود را بكنيم تا وارد آن محل و مكان آرامش خدا گرديم، و مواظب باشيم مبادا مانند بنیاسرائيل، در اثر نافرمانی از ورود به آنجا محروم شويم.
روز سَبَت را به ياد داشته باش و آن را مقدس بدار. من كه خداوند، خدای تو هستم اين را به تو امر میكنم. در هفته شش روز كار كن، ولی در روز هفتم كه ”سبت خداوند“ است هيچ كاری نكن نه خودت، نه پسرت، نه دخترت، نه غلامت، نه كنيزت، نه مهمانانت و نه حتی چارپايانت. غلام و كنيزت بايد مثل خودت استراحت كنند.