من از آن كسان نيستم كه مرگ مسيح را رويدادی بیمعنی تلقی میكنند. زيرا اگر نجات از راه اجرای شريعت و دستورهای مذهبی حاصل میشد، ديگر ضرورتی نداشت كه مسيح جانش را برای ما فدا كند.
فرزندان عزيزم، شما از آنِ خدا هستيد و بر مخالفين مسيح غلبه يافتهايد، زيرا در وجود شما كسی زندگی میكند كه از هر دشمن مسيح در اين دنيای گناهآلود، قویتر است.
فقط آن كسی كه اين احكام را وضع كرد، قادر است به درستی در ميان ما داوری كند. تنها اوست كه میتواند ما را نجات دهد يا هلاک كند. پس شما چه حق داريد كه دربارهٔ ديگران داوری كنيد و از ايشان خرده بگيريد؟
گاه خدا اجازه میدهد كه انسان دچار غم و اندوه گردد. چنين غمی سبب میشود كه انسان از گناه دست بكشد و در جستجوی زندگی جاويد برآيد. هيچ پشيمانی نيز در آن وجود ندارد. اما غم اين دنيا، غمی نيست كه باعث توبه از گناه شود، و از هلاكت ابدی جلوگيری كند.
ای زنان، همچنانكه از مسيح اطاعت میكنيد، از شوهرتان نيز اطاعت نماييد. زيرا شوهر سرپرست زن است، همانطور كه مسيح سرپرست كليساست. به همين علت بود كه او جانش را فدا كرد و نجات دهندهٔ كليسا گرديد.
خداوند قادر متعال میفرمايد: «در آن روزی كه من تعيين كردهام، آنها قوم خاص من خواهند بود و همانطور كه يک پدر، پسر مطيع خود را میبخشد، من نيز ايشان را خواهم بخشيد.»