و هر روز مرتب در خانهٔ خدا با هم عبادت میكردند، در خانهها برای شام خداوند جمع میشدند، و با خوشحالی و شكرگزاری هر چه داشتند با هم میخوردند، و خدا را سپاس میگفتند. اهالی شهر نيز به ايشان احترام میگذاشتند و خدا هر روز عدهای را نجات میداد و به جمع ايشان میافزود.
چراغ را روشن نمیكنند تا آن را زير كاسه بگذارند، بلكه روی چراغدان، تا كسانی كه در خانه هستند از نورش استفاده كنند. پس نور خود را پنهان مسازيد، بلكه بگذاريد نور شما بر مردم بتابد، تا كارهای نيک شما را ديده، پدر آسمانیتان را تمجيد كنند.
يكديگر را به گرمی به جمع خود بپذيريد، همانطور كه مسيح نيز شما را به گرمی پذيرفته است. آنگاه بزرگی خدا بر مردم آشكار خواهد شد و ايشان نيز خدا را ستايش خواهند كرد.
مردم از جلو و از پشت سر حركت میكردند و فرياد میزدند: «خوش آمدی، ای پسر داوود پادشاه! متبارک باد كسی كه به نام خداوند میآيد. خدای بزرگ او را متبارک سازد.»
انسان چگونه خردمند میشود؟ خداترسی نخستين گام در اين راه است. خداوند به همهٔ كسانی كه دستوراتش را اجرا میكنند، خرد میبخشد. خداوند را تا ابد سپاس باد.
آنگاه ايوب برخاسته، از شدت غم لباس خود را پاره كرد. سپس موی سر خود را تراشيد و در حضور خدا به خاک افتاده، گفت: «از شكم مادر برهنه به دنيا آمدم و برهنه هم از اين دنيا خواهم رفت. خداوند داد و خداوند گرفت. نام خداوند متبارک باد.»
زنان نيز بايد در طرز پوشاک و آرايش خود باوقار باشند. زنان مسيحی بايد برای نيكوكاری و اخلاق خوب خود مورد توجه قرار گيرند، نه برای آرايش مو و يا آراستن خود به زيورآلات و لباسهای پرزرق و برق.
يک روز، وقتی اين اشخاص روزه گرفته بودند و خدا را عبادت میكردند روحالقدس به ايشان فرمود: «برنابا و پولس را وقف كار مخصوصی بكنيد كه من برای آنان در نظر گرفتهام.»
عيسی در زمان سلطنت «هيروديس»، در شهر «بيتلحم» يهوديه به دنیا آمد. در آن هنگام چند مجوسِ ستارهشناس از مشرق زمين به اورشليم آمده، پرسيدند: «كجاست آن كودكی كه بايد پادشاه يهود گردد؟ ما ستارهٔ او را در سرزمينهای دور دست شرق ديدهايم و آمدهايم تا او را بپرستيم.»