حتی اگر ما انسانهايی خوب و پرهيزگار میبوديم، كمتر كسی ممكن بود حاضر شود جانش را در راه ما فدا كند، هر چند ممكن است كسی پيدا شود كه بخواهد در راه يک انسان خوب و نجيب جانش را فدا كند. اما ببينيد خدا چقدر ما را دوست داشت كه با وجود اينكه گناهكار بوديم، مسيح را فرستاد تا در راه ما فدا شود.
در اين هنگام پطرس پيش آمد و پرسيد: «استاد، برادری را كه به من بدی میكند، تا چند مرتبه بايد ببخشم؟ آيا هفت بار؟» عيسی جواب داد: «نه، هفتاد مرتبه هفت بار!»
در نظر خدای پدر، مسيحی پاک و بیعيب كسی است كه به كمک يتيمان و بيوهزنان میشتابد، و نسبت به خداوند وفادار میماند و خود را از آلودگیهای دنيا دور نگاه میدارد.
او جان خود را در راه گناهان ما فدا كرد تا ما را از آن وضع گناهآلودمان آزاد سازد، و از ما قومی خاص برای خود بوجود آورد، قومی كه دلی پاک داشته، مشتاق خدمت به مردم باشند.
قبلاً گناه بر انسان حكومت میكرد و باعث مرگ میشد، اما اكنون لطف و مهربانی خدا حكومت میكند تا نه تنها ما را در نظر او شايسته سازد، بلكه بوسيلهٔ خداوند ما عيسی مسيح، ما را به زندگی جاويد برساند.
اگر كسی بيمار باشد، بايد از كشيشان كليسا بخواهد كه بيايند و برايش دعا كنند و بر پيشانیاش روغن بمالند و از خداوند برای او طلب شفا نمايند. اگر دعای ايشان با ايمان همراه باشد، بيمار شفا خواهد يافت؛ زيرا خداوند او را شفا خواهد بخشيد، و اگر بيماری او در اثر گناه بوده باشد، گناه او نيز آمرزيده خواهد شد.
چقدر بيشتر خون مسيح، زندگی و قلب ما را دگرگون خواهد ساخت. قربانی مسيح ما را از شريعت و احكام بیروح سابق رهايی میدهد و در ما اين ميل را ايجاد میكند كه با اشتياق قلبی خدا را خدمت كنيم. زيرا مسيح نيز كه كامل و بدون گناه بود، به كمک روح پاک و ابدی خدا، خود را با كمال ميل به خدا تقديم كرد تا در راه گناهان ما فدا شود.
شما فرزندان پدر واقعیتان شيطان میباشيد و دوست داريد اعمال بد او را انجام دهيد. شيطان از همان اول قاتل بود و از حقيقت نفرت داشت. در وجود او ذرهای حقيقت پيدا نمیشود، چون ذاتاً دروغگو و پدر تمام دروغگوهاست.
ولی اگر باز هم به گفتههای شما گوش نداد، آنگاه موضوع را با كليسا در ميان بگذار؛ و اگر كليسا به تو حق بدهد و آن برادر باز هم زير بار نرود، آنگاه كليسا بايد با او همچون يک بيگانه رفتار كند.
پس از آن، جام را برداشت و شكر كرد، و به آنها داده، فرمود: «هر يک از شما از اين جام بنوشيد. چون اين خون من است كه با آن، اين پيمان جديد را مهر میكنم. خون من ريخته میشود تا گناهان بسياری بخشيده شود.»
هنگامی كه از اميال و خواستههای نادرست خود پيروی میكنيد، اين گناهان وارد زندگی شما میشوند: زنا و انحرافات جنسی و بیعفتی؛ بتپرستی و جادوگری و احضار ارواح؛ دشمنی و دو به هم زنی؛ كينهتوزی و خشم؛ خودخواهی و نفعطلبی، شكايت و انتقاد و بهانهجويی؛ در اشتباه دانستن ديگران و بر حق شمردن خود و اعضای گروه خود؛ حسادت و آدمکشی؛ مستی و عياشی و چيزهايی از اين قبيل. همانطور كه قبلاً هم اشاره كردم، باز تكرار میكنم هر كه اينچنين زندگی كند، هرگز در ملكوت خدا جايی نخواهد داشت.
اما به هر حال اين احكام به ما كه بوسيلهٔ خدا نجات يافتهايم مربوط نمیشود، بلكه برای قانونشكنان، جنايتكاران، خدانشناسان، گناهكاران و بیدينان است؛ برای آنانی است كه پدر و مادر خود را مورد ضرب و شتم قرار میدهند و يا آدم میكشند. بلی، اين احكام داده شد تا نشان دهد كه مرتكبين اين اعمال، جزو گناهكارانند، يعنی زناكاران، همجنسبازان، آدم دزدان، دروغگويان و تمام كسانی كه مرتكب اعمالی برخلاف تعليم صحيح میگردند، تعليمی كه مطابق انجيل پرجلال خدای متبارک است، و من نيز برای اعلام آن تعيين شدهام.
سپس خداوند فرمود: «حال كه آدم مانند ما شده است و خوب و بد را میشناسد، نبايد گذاشت از ميوهٔ ”درخت حيات“ نيز بخورد و تا ابد زنده بماند.» پس خداوند او را از باغ عدن بيرون راند تا برود و در زمينی كه از خاکِ آن سرشته شده بود، كار كند.
وقتی او بيايد دنيا را متوجهٔ اين سه نكته خواهد كرد: نخست آنكه مردم همه گناهكار و محكومند، چون به من ايمان ندارند. دوم آنكه پدر خوب و مهربان من خدا، حاضر است مردم را ببخشد، چون من به نزد او میروم و ديگر مرا نخواهيد ديد و برای ايشان شفاعت میكنم. سوم آنكه نجات برای همه مهيا شده، نجات از غضب و كيفر خدا، چون فرمانروای اين دنيا يعنی شيطان محكوم شده است.