در كارهای پوچ شرارت و تاريكی شركت نكنيد، بلكه بگذاريد نور شما بر آنها بتابد تا زشتی آنها بر همگان آشكار شود. زيرا كارهای زشتی كه خدانشناسان در تاريكی انجام میدهند، حتی ذكرشان هم شرمآور است.
زمينی كه از خارها پوشيده شده بود، حالت كسی را نشان میدهد كه پيغام را میشنود ولی نگرانيهای زندگی و عشق به پول، كلام خدا را در او خفه میكنند، و او نمیتواند خدمت مؤثری برای خدا انجام دهد.
عيسی جواب داد: «من خود را فقط به كسانی نشان میدهم كه مرا دوست میدارند و هر چه میگويم اطاعت میكنند. پدرم خدا نيز ايشان را دوست دارد و ما نزد ايشان آمده، با ايشان زندگی خواهيم كرد.»
خداوند میفرمايد: «بحث و جدل من با شما اين است: اگرچه لكههای گناهانتان به سرخی خون است، اما من آنها را مانند پشم پاک میكنم و شما را همچون برف سفيد میسازم!»
فرزندان عزيزم، شما از آنِ خدا هستيد و بر مخالفين مسيح غلبه يافتهايد، زيرا در وجود شما كسی زندگی میكند كه از هر دشمن مسيح در اين دنيای گناهآلود، قویتر است.
اما اگر نجات ما از راه اجرای شريعت و احكام خدا به دست نمیآيد، بلكه خدا آن را به خاطر فيض و لطف خود به ما عطا میكند، آيا اين بدان معناست كه میتوانيم باز هم گناه كنيم؟ هرگز!
عزيزان من، اگر كسی ادعا كند كه از جانب خدا پيغامی دارد، زود باور نكنيد. نخست، او را بيازماييد تا دريابيد كه آيا پيغام او از جانب خداست يا نه؛ زيرا معلمين و واعظين دروغين، اين روزها همه جا پيدا میشوند.
بنابراين، چون به عيسی مسيح تعلق داريم، هيچ محكوميت و مجازاتی در انتظار ما نيست. زيرا قدرت حياتبخش روحالقدس كه به لطف مسيح به ما عطا شده، ما را از سلطهٔ گناه و مرگ آزاد كرده است.
درست است كه شما از قيد و بند احكام مذهبی آزاد شدهايد، اما اين به آن معنی نيست كه میتوانيد به هر كار نادرستی دست بزنيد، بلكه آزادی خود را بايد برای اجرای خواست خدا به کار ببريد.
در اين هنگام پطرس پيش آمد و پرسيد: «استاد، برادری را كه به من بدی میكند، تا چند مرتبه بايد ببخشم؟ آيا هفت بار؟» عيسی جواب داد: «نه، هفتاد مرتبه هفت بار!»
كلاغها را ملاحظه كنيد! نه میكارند، نه درو میكنند و نه انبار دارند تا خوراک را ذخيره كنند، زيرا روزی آنها را خدا میرساند. اما شما در نظر خدا بسيار عزيزتر از پرندگان هستيد!