كه خدا واحد است، و ميان خدا و مردم، انسانی وجود دارد به نام عيسی مسيح كه جان خود را فدای تمام بشريت كرد تا با اين كار، خدا و انسان را با يكديگر آشتی دهد.
بلكه با عشق و علاقه، همواره در پی راستی خواهيم رفت. راست خواهيم گفت، راست عمل خواهيم كرد و راست خواهيم زيست تا به اين ترتيب، به تدریج در هر امری مانند مسيح شويم كه سر كليسا میباشد.
شما میتوانيد به نام من، هر چيزی از خدا درخواست كنيد، و من آن را به شما خواهم داد. چون من كه فرزند خدا هستم هر چه برای شما انجام دهم، باعث بزرگی و جلال خدا خواهد شد.
به يكديگر دروغ نگوييد، زيرا آن طبيعت كهنه و فاسد شما كه دروغ میگفت، ديگر مرده و از بين رفته است؛ و اكنون زندگی كاملاً تازهای را در پيش گرفتهايد، كه طی آن در شناخت راستی ترقی میكنيد و میكوشيد هر روز بيشتر شبيه مسيح، خالق اين زندگی تازه شويد.
او كسی است كه تاوان گناهان ما را داده تا خدا ما را هلاک نسازد؛ او با اين كار، رابطهای دوستانه ميان خدا و ما بوجود آورده است. او نه فقط برای گناهان ما، بلكه برای گناهان تمام مردم جهان فدا شد.
زيرا همه گناه كردهاند و هيچكس به آن كمال مطلوب و پرجلالی كه خدا انتظار دارد، نرسيده است. اما اكنون اگر به عيسی مسيح ايمان آوريم، خدا ما را كاملاً «بیگناه» به حساب میآورد، چون عيسی مسيح به لطف خود به طور رايگان گناهان ما را برداشته است.
ولی وقتی پدر ”تسلیبخش“ را به جای من فرستاد، منظورم همان روحالقدس است، او همه چيز را به شما تعليم خواهد داد؛ در ضمن هر چه من به شما گفتهام، به يادتان خواهد آورد.
اما خرد و حكمتی كه از آسمان میباشد، در وهلهٔ اول پاک و نجيب است، و بعد صلحجو و مؤدب و ملايم؛ حاضر به گفتگو با ديگران و پذيرش نظرات ايشان است؛ لبريز از دلسوزی و اعمال نيک بوده، صميمی و بیريا و بیپرده میباشد.