خدا برای نجات شما بهايی پرداخت، تا شما را از قيد روش پوچ و باطل زندگی كه از اجداد خود به ارث برده بوديد، آزاد سازد؛ بهايی كه خدا برای آزادی از اين اسارت پرداخت، طلا و نقره نبود، بلكه خون گرانبهای مسيح بود كه همچون برهای بیگناه و بیعيب قربانی شد.
اما ما میدانيم كه فقط يک خدا وجود دارد، يعنی پدر آسمانی ما كه تمام چيزها را آفريده و ما را نيز بوجود آورده تا از آن او باشيم. همچنين میدانيم كه فقط يک سرور و خداوند وجود دارد، يعنی عيسی مسيح، كه همه چيز بوسيلهٔ او آفريده شده و حيات ما از اوست.
يكديگر را به گرمی به جمع خود بپذيريد، همانطور كه مسيح نيز شما را به گرمی پذيرفته است. آنگاه بزرگی خدا بر مردم آشكار خواهد شد و ايشان نيز خدا را ستايش خواهند كرد.
هنوز سخن پطرس تمام نشده بود كه ابری درخشان بر ايشان سايه افكند و ندايی از آن در رسيد كه: «اينست فرزند عزيز من كه از او كاملاً خشنودم. از او اطاعت كنيد.»
میدانيم كه فرزند خدا آمده و به ما بينش داده تا خدای حقيقی را بشناسيم. و حالا ما در خدا هستيم، زيرا در فرزندش عيسی مسيح قرار گرفتهايم كه تنها خدای حقيقی و حيات جاودانی است.
و اگر روح خدايی كه عيسی مسيح را پس از مرگ زنده كرد، در وجود شما باشد، همان خدا بدنهای فانی شما را نيز پس از مرگ بوسيلهٔ همين روح كه در وجود شماست، زنده خواهد كرد.
اينقدر در فكر چيزهای زودگذر اين دنيا نباشيد، بلكه نيروی خود را در راه كسب زندگی جاويد صرف كنيد. اين زندگی جاويد را من به شما میبخشم، زيرا پدر من، خدا، مرا برای همين به اين جهان فرستاده است.
زيرا ما كه ايمان داريم عيسی مرد و پس از مرگ زنده شد، بايد يقين داشته باشيم كه به هنگام بازگشت او، خدا تمام مسيحيانی را كه مردهاند، همراه وی به اين جهان باز خواهد آورد.
ببينيد خدای پدر چقدر ما را دوست میدارد كه ما را «فرزندان» خود خوانده است، و همينطور نيز هستيم. اما مردم دنيا اين مطلب را درک نمیكنند، زيرا خدا را آن طور كه هست نمیشناسند.