1394 دی 10, پنجشنبه
1394 دی 9, چهارشنبه
عيسی به او فرمود: «راه منم، راستی منم، زندگی منم. هيچكس نمیتواند به خدا برسد مگر بهوسیلهٔ من.»1394 دی 8, سهشنبه
بيماران را شفا دهيد، مردهها را زنده كنيد، جذامیها را شفا دهيد، و ارواح ناپاک را از وجود مردم بيرون كنيد. مفت گرفتهايد، مفت هم بدهيد.1394 دی 7, دوشنبه
زيبايی فريبنده و ناپايدار است، اما زنی كه خداترس باشد قابل ستايش است.1394 دی 6, یکشنبه
رحمت خداوند بیزوال است. آری، به سبب محبت اوست كه ما تلف نشدهايم. وفاداری خدا عظيم است و رحمت او هر صبح بر ما میتابد.1394 دی 5, شنبه
1394 دی 4, جمعه
و آن اينست كه همين امروز مسيح، خداوند و نجات دهندهٔ شما، در شهر داوود چشم به جهان گشود.1394 دی 2, چهارشنبه
زيرا فرزندی برای ما به دنیا آمده! پسری به ما بخشيده شده! او بر ما سلطنت خواهد كرد. نام او «عجيب»، «مشير»، «خدای قدير»، «پدر جاودانی» و «سرور سلامتی» خواهد بود.1394 دی 1, سهشنبه
برای هر چيزی كه در زير آسمان انجام میگيرد، زمان معينی وجود دارد.1394 آذر 30, دوشنبه
خبرچين هر جا میرود اسرار ديگران را فاش میكند، ولی شخص امين، اسرار را در دل خود مخفی نگه میدارد.1394 آذر 29, یکشنبه
اگر قوم من كه به اسم من خوانده میشوند فروتن شده، دعا كنند و مرا بطلبند و از راههای بد خويش بازگشت نمايند، آنگاه ايشان را از آسمان اجابت نموده، گناهانشان را میبخشم و سلامتی را به سرزمين آنها باز میگردانم.1394 آذر 28, شنبه
تمام گياهان دانهدار و ميوههای درختان را برای خوراک به شما دادم.1394 آذر 27, جمعه
تنها خواهش من از خداوند اين است كه اجازه دهد تمام روزهای عمرم در حضور او زيست كنم و در خانهٔ او به او تفكر نمايم و جمال او را مشاهده كنم.1394 آذر 26, پنجشنبه
اورشليم میگويد: «خداوند خوشی عظيمی به من داده و مرا شاد ساخته است! او لباس نجات و ردای عدالت را به من پوشانده است! من مانند دامادی هستم كه بر سرش تاج نهادهاند و همچون عروسی هستم كه با زيورآلات، خود را آراسته است.»1394 آذر 25, چهارشنبه
پس چون بوسيلهٔ ايمان به عيسی مسيح در نظر خدا پاک و بیگناه محسوب شدهايم، از رابطهٔ مسالمتآميزی با خدا بهرهمند هستيم. اين رابطه زمانی ايجاد شد كه خداوند ما عيسی مسيح جانش را روی صليب در راه ما فدا كرد.1394 آذر 24, سهشنبه
كيست خدا غير از خداوند و كيست صخرهٔ نجات غير از خدای ما؟1394 آذر 23, دوشنبه
در حسرت چيزی به سر میبريد كه نداريد؛ پس دستتان را به خون آلوده میكنيد تا آن را به چنگ آوريد. در آرزوهای چيزهايی هستيد كه متعلق به ديگران است، و شما نمیتوانيد داشته باشيد؛ پس به جنگ و دعوا میپردازيد تا از چنگشان بيرون بكشيد. علت اينكه آنچه میخواهيد نداريد، اينست كه آن را از خدا درخواست نمیكنيد.