زيرا آن روحی كه خدا به ما داده است، در ما ترس بوجود نمیآورد، بلكه ما را سرشار از محبت و قدرت میسازد و ما را ياری میدهد تا بتوانيم خود را تحت انضباط قرار دهيم.
سپاس بر خدا باد، بر خدا كه پدر خداوند ما عيسی مسيح است. او به سبب لطف بیپايان و عظيم خود، ما را از سر نو مولود ساخت و عضو خانوادهٔ خود گرداند. از این رو، ما اكنون به اميد حيات جاويد زندهايم، زيرا مسيح نيز پس از مرگ، حيات يافت.
پس اگر شما، اشخاص گناهكار، میدانيد كه بايد چيزهای خوب را به فرزندانتان بدهيد، چقدر بيشتر پدر آسمانی شما میداند كه بايد روحالقدس را به آنانی كه از او درخواست میكنند، ارزانی دارد!
هفت هفته پس از مرگ و زنده شدن مسيح، روز «پنتیکاست» فرا رسيد. به اين روز، «عيد پنجاهم» میگفتند، يعنی پنجاه روز بعد از عيد پِسَح. در اين روز يهوديان نوبر غلهٔ خود را به خانهٔ خدا میآوردند. آن روز، وقتی ايمانداران دور هم جمع شده بودند، ناگهان صدايی شبيه صدای وزش باد از آسمان آمد و خانهای را كه در آن جمع بودند، پر كرد.
پس ما به آنچه كه در مقابل چشمان ما قرار دارد يعنی به ناملايمات و مشكلات خود اهميت نمیدهيم، بلكه نگاه و توجه ما به خوشیهای آسمانی است كه هنوز نديدهايم. اين زحمات بزودی تمام خواهند شد، اما آن خوشیها تا ابد باقی خواهند ماند.
زيرا من يقين میدانم كه هيچ چيز نمیتواند محبت مسيح را از ما باز دارد. نه مرگ، نه زندگی، نه فرشتگان و نه قدرتهای جهنم، هيچيک قدرت چنين كاری را ندارند. حوادث امروز و نگرانيهای فردا نيز قادر نيستند خللی در اين محبت وارد كنند. در اوج آسمان و در عمق اقيانوسها، هيچ موجودی نمیتواند ما را از محبت خدا كه در مرگ فداكارانهٔ خداوند ما عيسی مسيح آشكار شده، محروم سازد.
خداوند نيكو و عادل است؛ او راه راست خود را به كسانی كه از راه منحرف شوند نشان خواهد داد. او شخص فروتن را در انجام كارهای درست هدايت خواهد كرد و راه خود را به او تعليم خواهد داد.
خوشا به حال كسی كه آزمايشهای سخت زندگی را متحمل میشود، زيرا وقتی از اين آزمايشها سربلند بيرون آمد، خداوند تاج حيات را به او عطا خواهد فرمود، تاجی كه به تمام دوستداران خود وعده داده است.
آنگاه عيسی ايشان را با خود تا نزديكی «بيتعنيا» برد. در آنجا دستهای خود را به سوی آسمان بلند كرد و ايشان را بركت داد، و در همان حال از روی زمين جدا شد و به سوی آسمان بالا رفت.
تو مرا در رحم مادرم نقش بستی و مرا بوجود آوردی. تو را شكر میكنم كه مرا اينچنين شگفتانگيز آفريدهای! با تمام وجود دريافتهام كه كارهای تو عظيم و شگفتانگيز است.
برادران عزيز، در خاتمه بگذاريد اين را نيز بگويم: فكرتان را بر روی هر چه راست و خوب و درست است، ثابت نگاه داريد. دربارهٔ چيزهايی فكر كنيد كه پاک و زيباست. در صفات خوب و پسنديدهٔ ديگران تأمل كنيد. دربارهٔ چيزهايی فكر كنيد كه میتوانيد خدا را برای آنها شكر كنيد و به وجود آنها خوش باشيد.
اما اگر گناهان خود را به او اعتراف نماييم، میتوانيم اطمينان داشته باشيم كه او ما را میبخشد و از هر ناراستی پاک میسازد. اين كار خدا كاملاً منصفانه و درست است، زيرا عيسی مسيح برای شستن و پاک كردن گناهان ما، جان خود را فدا كرده است.
به پرندگان نگاه كنيد. غصه ندارند كه چه بخورند. نه میكارند، نه درو میكنند، و نه در انبارها ذخيره میكنند، ولی پدر آسمانی شما خوراک آنها را فراهم میسازد. آيا شما برای خدا خيلی بيشتر از اين پرندگان ارزش نداريد؟
از هر فرصت نهايت استفاده را بكنيد تا پيغام انجيل را به ديگران برسانيد، و بدانيد چگونه با كسانی كه هنوز ايمان نياوردهاند، عاقلانه رفتار نماييد. گفتگوی شما معقول و پر از لطف باشد، تا برای هر کس پاسخی مناسب داشته باشيد.
ببينيد خدای پدر چقدر ما را دوست میدارد كه ما را «فرزندان» خود خوانده است، و همينطور نيز هستيم. اما مردم دنيا اين مطلب را درک نمیكنند، زيرا خدا را آن طور كه هست نمیشناسند.