ای خداوند، ای قوت من، تو را دوست دارم! خداوند، جان پناه من است. او صخرهٔ من است و مرا نجات میبخشد. خدايم صخرهٔ محكمی است كه به آن پناه میبرم. او همچون سپر از من محافظت میكند، به من پناه میدهد و با قدرتش مرا میرهاند.
من از آن كسان نيستم كه مرگ مسيح را رويدادی بیمعنی تلقی میكنند. زيرا اگر نجات از راه اجرای شريعت و دستورهای مذهبی حاصل میشد، ديگر ضرورتی نداشت كه مسيح جانش را برای ما فدا كند.
زيرا خداوند، خدای تو كه در ميان توست نجات دهندهای توانا میباشد. او از تو راضی خواهد بود، و تو را دوست خواهد داشت و وجود تو مايه شادی و سرور او خواهد بود.
زيرا آن روحی كه خدا به ما داده است، در ما ترس بوجود نمیآورد، بلكه ما را سرشار از محبت و قدرت میسازد و ما را ياری میدهد تا بتوانيم خود را تحت انضباط قرار دهيم.
اينكه میگويم عين حقيقت است: هر كه به من ايمان بياورد، میتواند همان كارهايی را بكند كه من كردهام و حتی بزرگتر از اينها نيز بكند، چون من نزد پدرم باز میگردم.
اما اگر گناهان خود را به او اعتراف نماييم، میتوانيم اطمينان داشته باشيم كه او ما را میبخشد و از هر ناراستی پاک میسازد. اين كار خدا كاملاً منصفانه و درست است، زيرا عيسی مسيح برای شستن و پاک كردن گناهان ما، جان خود را فدا كرده است.
من برای خداوندم با دل و جان مبارزه كردهام و نسبت به او وفادار ماندهام. اكنون ديگر مسابقه به پايان رسيده و وقت آنست كه استراحت كنم. حال، تاجی در آسمان انتظار مرا میكشد، تاجی كه خداوند ما مسيح، آن داور عادل، در روز بازگشت خود به من عطا خواهد فرمود؛ اما نه فقط به من، بلكه به تمام كسانی كه با زندگیشان نشان میدهند كه مشتاقانه منتظر بازگشت او هستند.
بنابراين، ای عزيزان، از آنجا كه پيروزی ما در آينده حتمی است، پس در ايمان قوی و ثابت قدم بمانيد و همواره مشغول خدمت به خداوند باشيد، چون میدانيد كه خدمتتان به خداوند بینتيجه نيست، و در قيامت هر کس پاداش اعمال خود را خواهد يافت.
اما خشنود ساختن خدا بدون ايمان و توكل به او محال است. هر كه میخواهد به سوی خدا بيايد، بايد ايمان داشته باشد كه خدا هست و به آنانی كه با دلی پاک در جستجوی او هستند، پاداش میدهد.
ثروت خود را بر روی اين زمين نيندوزيد زيرا ممكن است بيد يا زنگ به آن آسيب رساند و يا دزد آن را بربايد. ثروتتان را در آسمان بيندوزيد، در جايی كه از بيد و زنگ و دزد خبری نيست.
واقعاً كه خداپسندانه زندگی كردن، كار آسانی نيست. اما به كمک مسيح اين امر امكانپذير است، زيرا او مانند يک انسان به دنيا آمد، و ثابت كرد كه روحی پاک و بیگناه دارد؛ فرشتگان او را خدمت كردند؛ و مژدهٔ آمدن او در ميان قومها اعلام شد؛ مردم همه جا به او ايمان آوردند؛ و او بار ديگر به جلال و شكوه خود در آسمان بازگشت.
اگر كسی ادعا میكند كه خدا را دوست دارد، اما از همنوع خود متنفر است، دروغ میگويد؛ چون اگر كسی نتواند همنوعی را كه میبيند، دوست داشته باشد، چگونه میتواند خدايی را كه نديده است، دوست بدارد؟