- محبت شما به يكديگر، به جهان ثابت خواهد كرد كه شما شاگردان من میباشيد.
- كسی مرا دوست دارد كه آنچه میگويم اطاعت كند؛ و چون مرا دوست دارد، پدرم خدا نيز او را دوست خواهد داشت و من نيز او را دوست خواهم داشت و خود را به او نشان خواهم داد.
- پسرم، وقتی خداوند تو را تأديب و تنبيه میكند، از او آزرده خاطر نشو، زيرا تنبيه كردن او دليل محبت اوست. همانطور كه هر پدری پسر محبوب خود را تنبيه میكند تا او را اصلاح نمايد، خداوند نيز تو را تأديب و تنبيه میكند.
- من آنانی را كه دوست میدارم، تأديب و تنبيه میكنم. تو را نيز تنبيه میكنم تا از لاقيدی دست كشيده، برای خدا غيور شوی.
- اما خدا كه لطف و رحمتش بيش از حد تصور ماست، ما را آنقدر دوست داشت كه به ما عمر دوباره داد؛ زيرا ما به سبب گناهانمان، روحاً مرده بوديم و میبايست تا به ابد دور از خدا به سر ببريم. اما وقتی خدا مسيح را پس از مرگ زنده كرد، به ما نيز عمر دوباره داد. پس ما صرفاً در اثر لطف و فيض خدا نجات پيدا كردهايم.
- ما محبت واقعی را از مسيح آموختهايم، زيرا او جان خود را در راه ما فدا كرد، تا ما نيز حاضر باشيم جان خود را در راه برادران خود فدا كنيم.
- او عدل و انصاف را دوست دارد. دنيا از رحمت خداوند پر است.
- آخرين نكتهای كه مايلم بنويسم، اينست:
شاد باشيد. در مسيح رشد كنيد. به آنچه گفتهام، عمل نماييد. در صلح و صفا زندگی كنيد.
خدا كه سرچشمهٔ محبت و آرامش است، با شما باشد! - اگر همسايه و همنوع خود را به همان اندازه دوست بداريد كه خود را دوست میداريد، هرگز راضی نخواهيد شد كه به او صدمه بزنيد، يا فريبش دهيد، يا او را به قتل برسانيد و يا مالش را بدزديد؛ و هرگز به زن و به اموال او چشم طمع نخواهيد دوخت؛ خلاصه، هيچيک از كارهايی را كه خدا در ده فرمان منع كرده است، انجام نخواهيد داد. بنابراين، ده فرمان در اين فرمان خلاصه میشود كه «همسايهٔ خود را دوست بدار، به همان اندازه كه خود را دوست میداری.»
- برادران عزيز، خدا به شما آزادی عطا كرده است، اما آزادی نه برای پيروی از خواستههای نفستان، بلكه برای محبت كردن و خدمت كردن به يكديگر.
- دعای من اينست كه همواره دلگرم باشيد و بوسيلهٔ ريسمانهای نيرومند محبت، به يكديگر بپيونديد و با اطمينان واقعی و درک روشن، به شناخت مسيح دست يابيد. زيرا آن راز بزرگ خدا كه اكنون آشكار شده است، خود مسيح است.
- دومين دستور مهم نيز مانند اولی است: همسايهٔ خود را دوست بدار، به همان اندازه كه خود را دوست میداری.
- عيسی جواب داد: «من خود را فقط به كسانی نشان میدهم كه مرا دوست میدارند و هر چه میگويم اطاعت میكنند. پدرم خدا نيز ايشان را دوست دارد و ما نزد ايشان آمده، با ايشان زندگی خواهيم كرد.»
- فيض خداوند ما عيسی مسيح با همهٔ شما باشد! محبت خدا و رفاقت روحالقدس نصيب شما گردد.
- تنها خواهش من از خداوند اين است كه اجازه دهد تمام روزهای عمرم در حضور او زيست كنم و در خانهٔ او به او تفكر نمايم و جمال او را مشاهده كنم.
- من تو را به ايشان شناساندم و باز هم خواهم شناسانيد تا آن محبت بیپايانی كه تو نسبت به من داری در ايشان بوجود آيد و من نيز در ايشان باشم.
- اما كسی كه ادعای مسيحيت میكند و از نظر مالی در وضعيت خوبی به سر میبرد، اگر همنوع خود را در احتياج ببيند و به او كمک نكند، چگونه ممكن است محبت خدا در قلب او حكمفرما باشد؟
- اين حكم خداست كه هر كه او را دوست میدارد، بايد همنوع خود را نيز دوست داشته باشد.
- ای بنیاسرائيل گوش كنيد: تنها خدايی كه وجود دارد، خداوند ماست. شما بايد او را با تمامی دل و جان و توانايی خود دوست بداريد.
- اما شما ای عزيزان، زندگی خود را بر پايهٔ ايمان بنا نماييد، و به ياری روحالقدس عبادت كنيد. به محبتی كه خدا در حق شما كرده، وفادار بمانيد و با صبر منتظر آن زندگی جاودان باشيد كه خداوند ما عيسی مسيح، از روی رحمت خود به شما عنايت خواهد فرمود.
- همانطوری كه يک پدر فرزندانش را دوست دارد، همچنان خداوند نيز كسانی را كه او را گرامی میدارند دوست دارد.
- نظر لطف بر بندهات بيفكن و به رحمت خود مرا نجات ده.
- زيرا خدا به قدری مردم جهان را دوست دارد كه يگانه فرزند خود را فرستاده است، تا هر كه به او ايمان آورد، هلاک نشود بلكه زندگی جاويد بيابد.
- برادران عزيز، موظفيم همواره خدا را برای وجود شما شكر نماييم. بلی، شايسته است كه چنين كنيم، زيرا ايمان شما به گونهای چشمگير رشد كرده، و محبت شما نسبت به يكديگر بینهايت عميق شده است.
- ای خداوند، لطف و محبت خود را از من دريغ مدار. رحمت و صداقت تو همواره مرا حفظ كند.