ايشان هنوز به آسمان خيره بودند كه ناگهان متوجه شدند دو مرد سفيدپوش در ميانشان ايستادهاند. ايشان گفتند: «ای مردان جليلی، چرا اينجا ايستادهايد و به آسمان خيره شدهايد؟ عيسی به آسمان رفت و همانگونه كه رفت، يک روز نيز باز خواهد گشت.»
عيسی به او گفت: «اگر میخواهی اين راه را به كمال برسانی، برو و هر چه داری بفروش و پولش را به فقرا بده تا گنج تو در آسمان باشد نه بر زمين! آنگاه بيا و مرا پيروی كن!»
هر كه پيروز شود، لباس سفيد بر تن خواهد نمود. من نيز نام او را از دفتر حيات پاک نخواهم كرد، بلكه در حضور پدرم خدا و فرشتگانش اعلام خواهم نمود كه او از آن من است.
واقعاً كه خداپسندانه زندگی كردن، كار آسانی نيست. اما به كمک مسيح اين امر امكانپذير است، زيرا او مانند يک انسان به دنيا آمد، و ثابت كرد كه روحی پاک و بیگناه دارد؛ فرشتگان او را خدمت كردند؛ و مژدهٔ آمدن او در ميان قومها اعلام شد؛ مردم همه جا به او ايمان آوردند؛ و او بار ديگر به جلال و شكوه خود در آسمان بازگشت.
هفت هفته پس از مرگ و زنده شدن مسيح، روز «پنتیکاست» فرا رسيد. به اين روز، «عيد پنجاهم» میگفتند، يعنی پنجاه روز بعد از عيد پِسَح. در اين روز يهوديان نوبر غلهٔ خود را به خانهٔ خدا میآوردند. آن روز، وقتی ايمانداران دور هم جمع شده بودند، ناگهان صدايی شبيه صدای وزش باد از آسمان آمد و خانهای را كه در آن جمع بودند، پر كرد.
به همين جهت، خدا او را بینهايت سرافراز كرد و نامی به او بخشيد كه از هر نام ديگری والاتر است، تا به نام «عيسی»، هر آنچه در آسمان و بر زمين و زير زمين است، به زانو درآيد.
پس شما اين گونه دعا كنيد: «ای پدر ما كه در آسمانی، نام مقدس تو گرامی باد. ملكوت تو برقرار گردد. خواست تو آنچنان كه در آسمان مورد اجراست، بر زمين نيز اجرا شود.»
پس اگر كسی از كوچكترين حكم آن سرپيچی كند و به ديگران نيز تعليم دهد كه چنين كنند، او در ملكوت آسمان از همه كوچكتر خواهد بود. اما هر كه احكام خدا را اطاعت نمايد و ديگران را نيز تشويق به اطاعت كند، در ملكوت آسمان بزرگ خواهد بود.
گمان نكنيد هر كه خود را مؤمن نشان دهد، به بهشت خواهد رفت. ممكن است عدهای حتی مرا ”خداوند“ خطاب كنند، اما به حضور خدا راه نيابند. فقط آنانی میتوانند به حضور خدا برسند كه ارادهٔ پدر آسمانی مرا بجا آورند.
اما من میگويم: هيچگاه قسم نخور، نه به آسمان كه تخت خداست، و نه به زمين كه پایانداز اوست، و نه به اورشليم كه شهر آن پادشاه بزرگ است؛ به هيچيک از اينها سوگند ياد نكن.
ما میدانيم كه خدا چقدر ما را دوست میدارد، زيرا گرمی محبت او را چشيدهايم. ما محبت او را باور میكنيم. خدا محبت است! و هر كه با محبت زندگی میكند، با خدا زندگی میكند و خدا در وجود اوست.