اگر طالب يک زندگی خوب و خوش میباشيد، از سخنان بد و دروغ بپرهيزيد. از بدی دوری كنيد و به همه نيكی نماييد. بكوشيد تا با همهٔ مردم در صلح و صفا زندگی كنيد.
حال، خدا را جلال باد كه قادر است بوسيلهٔ آن قدرت عظيمی كه در ما كار میكند، برای ما كارهايی بسيار فراتر از خواست و اميد و فكر ما انجام دهد. او را در كليسا و در مسيح عيسی تا جميع قرنها، تا ابدالاباد جلال باد. آمين.
زيرا فرزندی برای ما به دنیا آمده! پسری به ما بخشيده شده! او بر ما سلطنت خواهد كرد. نام او «عجيب»، «مشير»، «خدای قدير»، «پدر جاودانی» و «سرور سلامتی» خواهد بود.
از این رو، يوسف نيز از شهر ناصره در استان جليل، به زادگاه داوود پادشاه يعنی بيتلحم در استان يهوديه رفت زيرا او از نسل داوود پادشاه بود. مريم نيز كه در عقد يوسف بود و آخرين روزهای بارداری خود را میگذراند، همراه او رفت تا ثبت نام كند.
كسی كه به عيسی مسيح، فرزند خدا، ايمان نداشته باشد، امكان ندارد بتواند خدای پدر را بشناسد. اما كسی كه به فرزند خدا ايمان دارد، خدای پدر را نيز میشناسد.
به يكديگر دروغ نگوييد، زيرا آن طبيعت كهنه و فاسد شما كه دروغ میگفت، ديگر مرده و از بين رفته است؛ و اكنون زندگی كاملاً تازهای را در پيش گرفتهايد، كه طی آن در شناخت راستی ترقی میكنيد و میكوشيد هر روز بيشتر شبيه مسيح، خالق اين زندگی تازه شويد.
بلكه با خاطری آسوده، خود را به خداوندتان مسيح بسپاريد؛ و اگر كسی علت اين اعتماد و ايمان را جويا شد، حاضر باشيد تا با كمال ادب و احترام به او توضيح دهيد.
كلام خدا زنده و بانفوذ است و برّندهتر از هر شمشير تيزی است كه مفصل را از استخوان جدا میكند، زيرا افكار پنهانی و نيتهای مخفی دل ما را میشكافد تا ما را آنچنانكه هستيم، به خودمان نشان دهد.
زيرا همه گناه كردهاند و هيچكس به آن كمال مطلوب و پرجلالی كه خدا انتظار دارد، نرسيده است. اما اكنون اگر به عيسی مسيح ايمان آوريم، خدا ما را كاملاً «بیگناه» به حساب میآورد، چون عيسی مسيح به لطف خود به طور رايگان گناهان ما را برداشته است.
عيسی جواب داد: «من خود را فقط به كسانی نشان میدهم كه مرا دوست میدارند و هر چه میگويم اطاعت میكنند. پدرم خدا نيز ايشان را دوست دارد و ما نزد ايشان آمده، با ايشان زندگی خواهيم كرد.»